سال پرحادثه و درس های آن

سال ۱۴۰۳ از حیث تنوع و شدت و تکثر تحولات و اتفاقات عجیب و غریب واقعا کم نظیر است. شبیه کارگردانی که در میانه ساخت سریال یک باره حوصله اش سر می رود و تصمیم می گیرد کلی از نقاط عطف و اتفاقات مهم سریالش را در یک قسمت نشان بدهد و مخاطب را خیلی منتظر نگاه ندارد.
به گزارش ایواره محمد ذاکری در یادداشتی در اعتماد نوشت: سال ۱۴۰۳ دارد نفس های آخر را می کشد و چیزی نمانده جای خود را به سال جدید بدهد. سال جدید همچون شاخه نو منتظر افتادن شاخه پیر و مرده است تا جوانه بزند و بردمد. مولانا این تغییر و تازه شدن را اثر و برکت عشق می داند: «عشق چو بگشاد رخت سبز شود هر درخت/ شاخ جوان بردمد هرنفس از شاخ پیر…» در همین غزل از این هم فراتر می رود و می گوید هرچه از عمر بی عشق گذشته ارزشی ندارد که در شمار آید: «عمر که بی عشق رفت هیچ حسابش نگیر/ آب حیات است عشق در دل و جانش پذیر…» حالا این هم معیاری است که بتوان بر اساس آن حساب سال گذشته و سال های پیش از آن را کرد تا ببینیم حسابمان با خود چندچند است. گذشته از این حرف ها سال ۱۴۰۳ سال بسیار عجیب و پرحادثه ای بود. کمتر کسی در روزهای پایانی سال قبل و هنگامه تحویل سال ۱۴۰۳ می توانست پیش بینی کند که سال جدید آبستن چه حوادث سهمگین و غریبی در ایران و منطقه و جهان باشد (البته شاید معدودی هم از عالم غیب یا اخبار پشت پرده آگاه باشند که حساب شان از ما جداست) .
اولین شوک در دومین ماه سال وارد شد. حادثه دلخراش سقوط هلی کوپتر رییس جمهور و همراهان شهیدش که همه را در بهت فرو برد و جامعه را بدون آمادگی وارد فضای انتخابات کرد. آن هم در یک فضای سیاسی و اجتماعی یخ زده که اندکی پیش از آن انتخابات سرد و بی روح مجلس را از سر گذرانده بود. تلاش نامزدها حداکثر توانست پنجاه درصد از مردم را پای صندوق بیاورد و نتیجه آن انتخابات شد پیروزی مسعود پزشکیان کسی که چندماه پیش در همان انتخابات مجلس هم ابتدا رد صلاحیت شده بود. در حالی که پزشکیان آماده تشکیل دولت و برگزاری مراسم تحلیف و تنفیذ بود شوک بعدی وارد شد ترور اسماعیل هنیه آن هم در قلب تهران و متعاقب آن ترورها و شهادت سریالی رهبران مقاومت. پاییز هم دو واقعه دیگرجامعه و نظام سیاسی ایران را تحت تاثیر قرار داد. پیروزی ترامپ در آبان ماه و سقوط بشار اسد در آذرماه. آمدن ترامپ روند تحولات جنگ غزه و اوکراین را هم به سرعت تغییر داد و به سمت پایان برد.
اینها را مرور کردم تا بگویم سال ۱۴۰۳ از حیث تنوع و شدت و تکثر تحولات و اتفاقات عجیب و غریب واقعا کم نظیر است. شبیه کارگردانی که در میانه ساخت سریال یک باره حوصله اش سر می رود و تصمیم می گیرد کلی از نقاط عطف و اتفاقات مهم سریالش را در یک قسمت نشان بدهد و مخاطب را خیلی منتظر نگاه ندارد. اما این اتفاقات با همه سهمگینی و غیرمنتظره بودن شان چند درس و تذکر مهم برای من داشت. نخست یادآوری این بیت مشهور حکیم توس: «چه با رنج باشی چه با تاج و تخت/ ببایست بستن به فرجام رخت…» در هرجایگاهی که باشی مرگ شوخی ندارد و ممکن است خیلی زودتر از آنچه فکرش را می کنی به سراغت بیاید. پس قدر زندگی و فرصت حیات را باید به نیکی دانست. به قول سعدی: «سال دیگر را که می داند حساب؟/ یا کجا بود آنکه با ما بود پار؟»
درس دوم آنکه زندگی با همه فراز و نشیب و بالا و پایینش هیچ نیست و از آن بدتر «آدمی زاد به هیچ بند است». در گردش ایام و روزگاران همچون من و شما و کلان تر و خردتر از من و شما بسیار آمده و رفته اند و دنیا این آمد و رفت را به هیچ کجایش برگزار نکرده. روال خود را ادامه داده و مردم هم به زندگی خود مشغول شده اند: «این همه هیچ است چون می بگذرد/ تخت و بخت و امر و نهی و گیر و دار…»ولو آنکه رفتن ما چند نفری را هم ناراحت یا خوشحال کرده باشد ولی در گذر قرون و اعصار به جایی برنمی خورد مگر نامی که از ما باقی می ماند: «نام نیکو گربماند زآدمی/ به کزاو ماند سرای زرنگار…» پس خبری نیست و قرار نیست خودمان یا مال ومکنت و جایگاه و خدم و حشم را خیلی جدی گرفت.
اما غرضم این نیست که همه چیز کشک است و «چون عاقبت کار جهان نیستی است» پس کاری نکنیم و بی خیال باشیم. اتفاقا می خواهم بگویم«ای که دستت می رسد کاری بکن/ پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار…»ازقضا چون فرصت کم است و عاقبت امر و روز فرجام قابل پیش بینی نیست پس از لحظه لحظه فرصتی که حق تعالی برای زندگی در اختیارمان گذاشته باید بهره برد آن هم با عشق. با این اکسیر زندگی و آب حیات. حالا تقارن جالبی هم این روزها واقع شده که سال ۱۴۰۳ با ماه مبارک رمضان آغاز شد و با ماه مبارک هم پایان خواهد یافت. این ماه فرصت خوبی است برای برنامه ریزی رشد فردی. برای بازگشت به خود و بررسی اینکه کجای کارمان ایراد دارد و باید اصلاح شود. یا کجای کارمان درست است و باید تقویت شود. کدام استعداد نهفته در خود داریم که هنوز به آن نپرداخته ایم و امسال می شود برای شکوفا کردن آن اقدام کرد. برای بهتر شدن زندگی خودمان خانواده مان و مردم محله و شهر و کشورمان چه کاری از دست مان برمی آید که تابه حال انجام نداده ایم. اتفاقا این روزها که شرایط اقتصادی و مالی مردم و کشور دشوار و در تنگنا است این قدم های کوچک و بهبودها اثر خود را بیشتر نشان می دهد. اگر از این تقارن ماه خودسازی و نو شدن سال و طبیعت استفاده کنیم و سه مساله پیدا کنیم که حل آن منجر به بهبود زندگی خود خانواده مردم یا بهتر شدن شرایط محل کارمان و خدمت بهتر به مردم می شود؛ آن را پیدا و برای حل آن برنامه ریزی کنیم. برای رشد فردی خودمان خانواده مان و محیط کارمان سه هدف قابل حصول تعیین کنیم و برای تحقق آن تلاش کنیم. و البته این همه بی عشق نمی شود. و از اکسیر عشق نباید غافل شد که نامیرا است: «هرکه شود صید عشق کی شود او صید مرگ؟/ چون سپرش مه بود کی رسدش زخم تیر؟» سال نو با عشق مبارک.
*بازنشر مطالب دیگر رسانه ها در ایواره به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان می باشد.
انتهای پیام