نمونه اعتراض شخص ثالث به رای قطعی | متن کامل لایحه و نکات حقوقی

نمونه اعتراض شخص ثالث به رای قطعی | متن کامل لایحه و نکات حقوقی

نمونه اعتراض شخص ثالث به رای قطعی

اعتراض شخص ثالث به رای قطعی، راهکاری قانونی برای اشخاصی است که بدون حضور در دادرسی اولیه، متوجه می شوند حقوقشان تحت تأثیر یک حکم قطعی قرار گرفته است. این حق به فرد ثالث امکان می دهد تا با ارائه دادخواست، به بخش هایی از رأی که به او ضرر رسانده، اعتراض و درخواست نقض آن را مطرح کند.

در نظام حقوقی ایران، آرای دادگاه ها، چه در مرحله بدوی و چه در مرحله تجدیدنظر، دارای اعتبار قانونی هستند و اصولاً پس از قطعیت، از اعتبار امر مختومه برخوردار می شوند. با این حال، در برخی موارد، تصمیمات قضایی ممکن است فراتر از طرفین دعوا، به حقوق و منافع اشخاص دیگری که در فرایند دادرسی حضور نداشته اند، لطمه وارد کند. در چنین شرایطی، قانون گذار حق اعتراض شخص ثالث را پیش بینی کرده است تا از تضییع حقوق این افراد جلوگیری شود. این حق، ابزاری حیاتی برای حفظ عدالت و تضمین دسترسی به دادرسی عادلانه برای تمامی ذی نفعان است. مقاله حاضر، با هدف ارائه راهنمایی جامع و کاربردی برای اعتراض به «رای قطعی» و ارائه یک نمونه دادخواست عملی، به تشریح این موضوع می پردازد.

1. اعتراض شخص ثالث چیست و چرا به رای قطعی اعتراض می شود؟

اعتراض شخص ثالث یکی از طرق فوق العاده شکایت از آرا در نظام دادرسی مدنی ایران است. این حق در مواقعی به کار می رود که یک رای قضایی، بدون حضور شخص ثالث در جریان دادرسی، به حقوق و منافع او خلل وارد کند. این سازوکار حقوقی، با وجود اعتبار امر مختومه برای آرای قطعی، به افراد غیر از اصحاب دعوا، اجازه می دهد تا از حقوق خود دفاع کنند.

1.1. تعریف قانونی اعتراض شخص ثالث

ماده 417 قانون آیین دادرسی مدنی به صراحت بیان می دارد: اگر در خصوص دعوایی، رایی صادر شود که به حقوق شخص ثالثی خلل وارد آورد و آن شخص یا نماینده او در دادرسی که منتهی به رای شده است، به عنوان اصحاب دعوا دخالت نداشته باشد، می تواند نسبت به آن رای اعتراض نماید.

این تعریف، دو شرط اساسی را برای طرح اعتراض ثالث مشخص می کند: اولاً، رای صادره باید به حقوق شخص ثالث لطمه وارد کرده باشد؛ ثانیاً، شخص معترض نباید به عنوان طرف اصلی دعوا (خواهان، خوانده، وارد ثالث یا مجلوب ثالث) در دادرسی منجر به صدور رای، دخالت داشته باشد. این دخالت باید حقیقی و در ماهیت دادرسی باشد، نه صرف اطلاع از آن.

1.2. اهمیت اعتراض به رای قطعی

یکی از سؤالات کلیدی این است که چرا یک رای قطعی، که طبق اصول حقوقی، لازم الاجرا و غیرقابل تغییر است، می تواند مورد اعتراض شخص ثالث قرار گیرد؟ پاسخ در تفاوت ماهیتی اعتراض ثالث با سایر طرق شکایت نهفته است. طرق عادی شکایت از رای (مانند واخواهی و تجدیدنظر) عمدتاً برای طرفین اصلی دعوا پیش بینی شده اند و رای را از حیث شکلی یا ماهوی برای همان طرفین مورد بازنگری قرار می دهند. در مقابل، اعتراض شخص ثالث یک راه فوق العاده است که اعتبار امر مختومه را نسبت به شخص ثالث که در دعوا حضور نداشته، به چالش می کشد.

اعتراض شخص ثالث از اعتبار امر مختومه آرای قطعی نسبت به شخص ثالث می کاهد و امکان بازنگری حقوقی را برای وی فراهم می آورد.

این اعتراض، نه تنها به حکم قطعی، بلکه به قرارهای قطعی نیز می تواند وارد شود، مشروط بر اینکه آن قرارها نیز به حقوق شخص ثالث خلل وارد کرده باشند. این ویژگی، اهمیت اعتراض ثالث را به عنوان یک ابزار حمایتی برای حفظ حقوق افراد غیر از طرفین دعوا، دوچندان می کند.

1.3. تفاوت اعتراض ثالث حکمی و اجرایی

اعتراض شخص ثالث به دو دسته کلی حکمی و اجرایی تقسیم می شود:

  • اعتراض ثالث حکمی (یا اصلی/طاری): این نوع اعتراض به ماهیت و مفاد خود رای دادگاه وارد می شود و هدف آن، نقض یا الغاء بخشی از رای است که به حقوق شخص ثالث لطمه زده است. این مقاله عمدتاً بر اعتراض ثالث حکمی به رای قطعی متمرکز است.
  • اعتراض ثالث اجرایی: این اعتراض زمانی مطرح می شود که عملیات اجرایی یک حکم (مانند توقیف مال)، به حقوق شخص ثالث (که مالک مال توقیف شده است) خلل وارد کند. هدف در اعتراض ثالث اجرایی، جلوگیری از ادامه عملیات اجرایی و رفع توقیف از مال مورد ادعا است. مستند قانونی آن مواد ۱۴۶ و ۱۴۷ قانون اجرای احکام مدنی است و تفاوت های شکلی و ماهوی با اعتراض ثالث حکمی دارد.

2. انواع اعتراض شخص ثالث و کاربرد آنها برای رای قطعی

قانون آیین دادرسی مدنی در ماده 419، اعتراض شخص ثالث را به دو نوع اصلی و طاری تقسیم می کند. هر یک از این انواع، کاربرد و شرایط خاص خود را دارند که در ادامه به تفصیل بررسی می شوند.

2.1. اعتراض ثالث اصلی

اعتراض ثالث اصلی، شکلی از اعتراض است که به صورت مستقل و ابتکاری توسط شخص ثالث مطرح می شود. این نوع اعتراض، زمانی به کار می رود که فردی که در هیچ مرحله ای از دادرسی اولیه حضور نداشته، متوجه شود یک رای قطعی به حقوق او آسیب رسانده است. مشخصات اصلی اعتراض ثالث اصلی عبارتند از:

  • ابتکاری بودن: معترض ثالث به عنوان خواهان یک دعوای جدید، دادخواست اعتراض خود را به دادگاه تقدیم می کند.
  • طرفین دعوا: دعوای اعتراض ثالث اصلی باید به طرفیت تمامی اصحاب دعوای اصلی (هم محکوم له و هم محکوم علیه رای اولیه) اقامه شود. این امر تضمین می کند که تمامی ذی نفعان در فرایند رسیدگی به اعتراض حضور داشته باشند.
  • مرجع صالح: دادگاه صالح برای رسیدگی به اعتراض ثالث اصلی، همان دادگاهی است که رای قطعی مورد اعتراض را صادر کرده است، خواه دادگاه بدوی باشد یا دادگاه تجدیدنظر.

2.2. اعتراض ثالث طاری

اعتراض ثالث طاری (یا غیر اصلی)، شکلی از اعتراض است که در جریان رسیدگی به یک دعوای دیگر، توسط یکی از طرفین آن دعوا مطرح می شود. زمانی که در یک دادرسی، یکی از طرفین برای اثبات ادعای خود به رایی استناد کند که قبلاً در دعوای دیگری صادر شده و به حقوق طرف مقابل در دعوای فعلی خلل وارد کند، طرف مقابل می تواند نسبت به آن رای اعتراض طاری مطرح کند.

  • غیرمستقل بودن: این اعتراض به صورت تبعی و در اثنای رسیدگی به دعوای دیگری مطرح می شود و نیاز به تقدیم دادخواست جداگانه ندارد، مگر در مواردی خاص که دادگاه صادرکننده رای معترض عنه، دادگاهی بالاتر باشد.
  • تأثیر بر دعوای اصلی: دادگاه می تواند رسیدگی به دعوای اصلی را تا تعیین تکلیف اعتراض ثالث طاری به تأخیر بیندازد، در صورتی که تشخیص دهد رای مورد اعتراض در نتیجه دعوای اصلی تأثیرگذار است.

تمرکز این مقاله بر اعتراض ثالث اصلی به رای قطعی است که به صورت یک دادخواست مستقل مطرح می شود.

2.3. اعتراض شخص ثالث در امور کیفری

گرچه اعتراض شخص ثالث عموماً در امور حقوقی کاربرد دارد، اما در امور کیفری نیز در مواردی خاص، امکان اعتراض برای شخص ثالث وجود دارد. بر اساس تبصره 2 ماده 148 قانون آیین دادرسی کیفری: متضرر از تصمیم بازپرس یا دادگاه در مورد اشیاء و اموال می تواند اعتراض خود را مطرح کند، حتی اگر قرار بازپرس یا حکم دادگاه نسبت به امر کیفری قابل اعتراض نباشد.

این بدان معناست که اگر در یک پرونده کیفری، تصمیمی در خصوص ضبط، توقیف یا مصادره اموال گرفته شود که به حقوق شخص ثالثی که ارتباطی با جرم ندارد، لطمه وارد کند، آن شخص ثالث می تواند نسبت به بخش مربوط به اموال و حقوق مالی رای کیفری اعتراض کند. این اعتراض، محدود به جنبه مالی و اموالی رای کیفری است و به اصل جرم و مجازات آن ارتباطی ندارد.

3. شرایط اساسی و حقوقی اعتراض شخص ثالث به رای قطعی

برای اینکه دعوای اعتراض شخص ثالث به رای قطعی مورد پذیرش و رسیدگی دادگاه قرار گیرد، وجود شرایط خاصی الزامی است. این شرایط، از اصول بنیادین دادرسی و منطق حقوقی نشأت می گیرند و تضمین کننده مشروعیت و عدالت این طریق فوق العاده شکایت از آرا هستند.

3.1. عدم دخالت معترض در دادرسی اولیه (ماده 417 ق.آ.د.م)

مهم ترین و اساسی ترین شرط برای پذیرش اعتراض شخص ثالث این است که معترض، در دادرسی که منجر به صدور رای قطعی شده، به عنوان یکی از اصحاب دعوا دخالت نداشته باشد. مفهوم عدم دخالت شامل موارد زیر است:

  • معترض نه خواهان بوده است، نه خوانده.
  • نه به عنوان وارد ثالث وارد دعوا شده است.
  • نه به عنوان مجلوب ثالث به دادرسی جلب شده است.

نکات مهم:

  • اطلاع از دادرسی: صرف اطلاع شخص ثالث از جریان دادرسی اولیه و عدم ورود او به دعوا، مانع از حق اعتراض ثالث نخواهد شد. قانون گذار، دخالت فعال در دادرسی را شرط می داند، نه صرف آگاهی.
  • دخالت وکیل: اگر یکی از اصحاب دعوا، به واسطه وکیل خود در دادرسی شرکت کرده باشد، خود اصیل نمی تواند در مقام شخص ثالث به رای اعتراض کند؛ چرا که وکیل، نماینده قانونی او بوده و اقدامات وکیل، به اصیل منتسب است.
  • قائم مقامی: دخالت شخص در دادرسی مانع اعتراض قائم مقام او نسبت به رای مورد اعتراض به عنوان اعتراض شخص ثالث می شود.

3.2. ذی نفع بودن معترض (ماده 417 ق.آ.د.م و ماده 2 ق.آ.د.م)

شرط حیاتی دیگر، ذی نفع بودن معترض است. مطابق با ماده 417 قانون آیین دادرسی مدنی و اصل کلی مطرح شده در ماده 2 همین قانون، هر کس که دعوایی را مطرح می کند، باید در آن دعوا ذی نفع باشد. در مورد اعتراض ثالث، معترض باید اثبات کند که رای قطعی مورد اعتراض، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، به یکی از حقوق یا منافع مشروع و قانونی او لطمه وارد کرده است.

این ذی نفعی می تواند شامل تضییع حق مالکیت، حق انتفاع، حقوق قراردادی، حقوق ارثی، یا هر حق مالی و غیرمالی دیگری باشد که به موجب قانون یا قرارداد، برای شخص ثالث محقق شده است. دادگاه موظف است این ادعای ذی نفعی را مورد بررسی قرار دهد و در صورت عدم احراز آن، دعوای اعتراض ثالث را رد خواهد کرد.

3.3. قطعی بودن رای مورد اعتراض

این مقاله به طور خاص بر اعتراض شخص ثالث به «رای قطعی» متمرکز است. رای قطعی به رایی اطلاق می شود که مهلت تجدیدنظرخواهی یا واخواهی آن سپری شده باشد، یا به دلیل ماهیت خود (مثلاً آرای صادره از دیوان عالی کشور در مقام فرجام خواهی) غیرقابل تجدیدنظر باشد. اگر رای مورد اعتراض هنوز قطعی نشده باشد و قابل واخواهی یا تجدیدنظر باشد، شخص ثالث نمی تواند به عنوان اعتراض ثالث اصلی آن را مطرح کند، بلکه باید از طریق ورود ثالث در مرحله تجدیدنظر یا واخواهی اقدام نماید.

آیا به قرارهای قطعی هم می توان اعتراض ثالث کرد؟ بله، اگر قرار قطعی به حقوق شخص ثالث خلل وارد کند، مانند حکم، قابل اعتراض ثالث است. نکته مهم آن است که تا زمانی می توان از احکام و قرارهای صادره در مرحله بدوی، به عنوان شخص ثالث اعتراض نمود که نسبت به آن حکم یا قرار، تجدیدنظر خواهی نشده باشد. در صورت تجدیدنظر خواهی، صلاحیت دادگاه نخستین از بین می رود و شخص ثالث می بایست یا به عنوان ثالث در مرحله تجدیدنظر وارد شود یا پس از صدور حکم در مرحله تجدیدنظر، در دادگاه تجدیدنظر اعتراض ثالث نماید.

3.4. اهلیت معترض

مانند هر دعوای حقوقی دیگری، معترض ثالث نیز باید دارای اهلیت قانونی برای طرح دعوا باشد. این بدان معناست که شخص باید بالغ، عاقل و رشید باشد. در صورتی که شخص ثالث فاقد اهلیت قانونی باشد (مثلاً صغیر یا مجنون)، دعوا باید توسط ولی، قیم یا وکیل قانونی او مطرح شود.

3.5. طرح دعوا به طرفیت محکوم له و محکوم علیه رای اصلی (ماده 420 ق.آ.د.م)

ماده 420 قانون آیین دادرسی مدنی تصریح می کند که اعتراض شخص ثالث نسبت به رای صادره از دادگاه های عمومی، انقلاب و تجدیدنظر، به طرفیت محکوم له و محکوم علیه رای اصلی تقدیم می گردد. این شرط به این دلیل است که هر دو طرف دعوای اصلی (هم کسی که به نفع او رای صادر شده و هم کسی که علیه او رای صادر شده) در نتیجه اعتراض ثالث ذی نفع یا متضرر خواهند شد و باید فرصت دفاع از خود را داشته باشند. نادیده گرفتن یکی از طرفین، منجر به رد دعوای اعتراض ثالث خواهد شد.

4. مرجع صالح، مهلت و تشریفات طرح اعتراض شخص ثالث به رای قطعی

پس از احراز شرایط ماهوی برای طرح دعوای اعتراض شخص ثالث به رای قطعی، آگاهی از مرجع صالح، مهلت قانونی و تشریفات شکلی تقدیم دادخواست اهمیت می یابد. رعایت این مقررات، ضامن شروع صحیح و ادامه قانونی فرایند دادرسی است.

4.1. مرجع صالح

مرجع صالح برای رسیدگی به دعوای اعتراض شخص ثالث، دادگاه صادرکننده رای قطعی مورد اعتراض است. این دادگاه می تواند:

  • دادگاه بدوی: در صورتی که رای قطعی توسط دادگاه عمومی حقوقی یا انقلاب (در امور حقوقی) صادر شده باشد و مورد تجدیدنظرخواهی قرار نگرفته یا مهلت آن سپری شده باشد.
  • دادگاه تجدیدنظر: اگر رای قطعی در مرحله تجدیدنظر و توسط دادگاه تجدیدنظر استان صادر شده باشد، اعتراض ثالث به همان دادگاه تجدیدنظر ارائه می شود.

نکات مربوط به آرای دیوان عالی کشور و مراجع استثنایی:

  • دیوان عالی کشور: آرای صادره از دیوان عالی کشور به خودی خود قابل اعتراض ثالث نیستند، زیرا دیوان عالی کشور مرجع رسیدگی ماهوی نیست و تنها آرای دادگاه های دیگر را نقض یا ابرام می کند. با این حال، اگر رایی از دادگاه دیگری صادر و توسط دیوان عالی کشور تأیید (ابرام) و قطعی شود، شخص ثالث می تواند دادخواست اعتراض ثالث خود را به دیوان عالی کشور تقدیم کند و دیوان آن را جهت رسیدگی به دادگاه صادرکننده رای اولیه (بدوی یا تجدیدنظر) ارسال می نماید.
  • مراجع استثنایی: آرای صادره از مراجع استثنایی اداری مانند مراجع ثبتی، هیئت حل اختلاف کارگر و کارفرما، کمیسیون های مالیاتی و… اصولاً قابلیت اعتراض شخص ثالث را ندارند، چرا که اعتراض ثالث ویژه دادگاه های دادگستری و داوری است.

4.2. مهلت قانونی برای اعتراض

یکی از ویژگی های مهم اعتراض ثالث اصلی در قانون آیین دادرسی مدنی، عدم وجود مهلت خاص برای طرح آن است. این بدان معناست که آرای دادگاه ها، بدون محدودیت زمانی، قابل اعتراض شخص ثالث می باشند و تفاوتی نمی کند که شخص ثالث از رای دادگاه مطلع بوده یا نبوده باشد.

این عدم وجود مهلت، به شخص ثالث این فرصت را می دهد که هر زمان از تضییع حقوق خود مطلع شد، بتواند به آن اعتراض کند. با این حال، تأکید می شود که اقدام به موقع و بدون تأخیر، همواره به دلیل حفظ ادله و مستندات و جلوگیری از پیچیدگی های احتمالی، توصیه می شود.

4.3. تشریفات طرح دعوا

اعتراض شخص ثالث، یک دعوای حقوقی محسوب می شود و لذا تابع تشریفات عمومی اقامه دعوا است:

  1. تقدیم دادخواست: معترض ثالث باید دادخواست خود را به دفاتر خدمات الکترونیک قضایی تقدیم کند. این دادخواست باید شامل مشخصات کامل خواهان (معترض ثالث)، خواندگان (محکوم له و محکوم علیه دعوای اصلی)، خواسته (اعتراض ثالث و درخواست نقض رای)، دلایل و منضمات (مدارک اثبات کننده ذی نفعی و تضییع حقوق) و شرح کامل ماجرا باشد.
  2. پرداخت هزینه دادرسی: همانند سایر دعاوی حقوقی، هزینه دادرسی اعتراض ثالث نیز باید پرداخت شود. این هزینه معمولاً بر اساس خواسته غیرمالی محاسبه می شود، مگر اینکه خواسته جنبه مالی داشته باشد.
  3. پیگیری روند رسیدگی: پس از ثبت دادخواست، پرونده به شعبه صالح ارجاع شده و مراحل قانونی (تبادل لوایح، تعیین وقت رسیدگی، تشکیل جلسه دادرسی و صدور رای) طی خواهد شد.

5. آثار پذیرش یا عدم پذیرش اعتراض شخص ثالث به رای قطعی

نتیجه رسیدگی به دعوای اعتراض شخص ثالث به رای قطعی، می تواند آثار حقوقی مهمی بر سرنوشت رای مورد اعتراض و حقوق ذی نفعان داشته باشد. این آثار در صورت پذیرش یا رد اعتراض، متفاوت خواهند بود.

5.1. تأخیر یا عدم تأخیر اجرای حکم (ماده 424 ق.آ.د.م)

بر اساس ماده 424 قانون آیین دادرسی مدنی، اعتراض شخص ثالث مانع اجرای حکم نمی باشد. این قاعده، اصل کلی است، زیرا رای قطعی دارای اعتبار و لازم الاجرا تلقی می شود.

با این حال، قانون گذار استثنائاتی را پیش بینی کرده است:

  • درخواست معترض: اگر معترض ثالث، ضمن دادخواست اعتراض، درخواست توقف عملیات اجرایی حکم را نیز مطرح کند.
  • تشخیص دادگاه: دادگاه تشخیص دهد که از اجرای حکم، ضرر جبران ناپذیری به معترض وارد می شود که امکان جبران آن در آینده وجود ندارد.
  • اخذ تأمین: معترض ثالث، تأمین مناسبی را (معمولاً به صورت وجه نقد یا ضمانت نامه بانکی) به تشخیص دادگاه بسپارد تا در صورت رد اعتراض، خسارات احتمالی وارده به محکوم له اصلی جبران شود.

در صورت احراز این شرایط، دادگاه می تواند قرار توقف موقت عملیات اجرایی را صادر کند.

5.2. نتیجه پذیرش اعتراض (ماده 425 ق.آ.د.م)

ماده 425 قانون آیین دادرسی مدنی، نتیجه پذیرش اعتراض ثالث را چنین بیان می کند: اگر دادگاه اعتراض ثالث را وارد تشخیص دهد، آن قسمت از حکم را که مورد اعتراض قرار گرفته نقض می نماید و اگر مفاد حکم غیر قابل تفکیک باشد، تمام آن الغاء خواهد شد.

  • نقض جزئی: در اغلب موارد، دادگاه تنها بخشی از حکم را که به حقوق معترض ثالث لطمه وارد کرده است، نقض می کند. به عنوان مثال، اگر رای به نفع دو نفر صادر شده و اعتراض ثالث تنها به بخش مربوط به یکی از آن دو وارد باشد، فقط همان بخش نقض می شود.
  • نقض کلی: در شرایطی که مفاد حکم به گونه ای به هم تنیده باشند که تفکیک و نقض جزئی آن به کلیت حکم آسیب برساند یا ماهیت آن را تغییر دهد، دادگاه ناگزیر به الغاء تمام حکم خواهد بود.

نکته مهم این است که دادگاه در مقام رسیدگی به اعتراض ثالث، رای جدیدی به نفع معترض صادر نمی کند (رای اعلامی یا تأسیسی). صرفاً رای قبلی را تا جایی که به حقوق ثالث خلل وارد کرده، بی اثر یا نقض می کند. به عبارت دیگر، دادگاه اجرائیه ای به نفع معترض صادر نمی کند و او برای احقاق کامل حق خود ممکن است نیاز به طرح دعوای دیگری داشته باشد.

در ارتباط با اثر انتقالی اعتراض شخص ثالث، باید گفت که این اثر محدود است به همان جهاتی که شخص ثالث، رای صادره را خلاف حقوق خود دانسته است. اگر رای دارای ایرادات دیگری باشد اما مخل حقوق شخص ثالث نباشد، نقض نمی گردد. همچنین، با پذیرش اعتراض شخص ثالث، عملیات اجرایی به طور خودکار اعاده نمی گردد، مگر در مورد خاص اعتراض ثالث نسبت به حکم مالکیت، که در آن عملیات اجرایی اعاده می شود.

5.3. عدم امکان طرح خواسته جدید در اعتراض ثالث

در دعوای اعتراض شخص ثالث، دادگاه صرفاً به این موضوع رسیدگی می کند که آیا رای مورد اعتراض به حقوق شخص ثالث لطمه وارد کرده است یا خیر. بنابراین، طرح خواسته جدید در اعتراض ثالث قابل پذیرش نمی باشد. دادگاه نمی تواند خارج از قلمرو و حدود اعتراض، به موضوعات دیگر رسیدگی کند یا حکم جدیدی صادر نماید. به همین دلیل، دعاوی طاری از قبیل ورود ثالث، جلب ثالث و دعوای متقابل نیز در جریان رسیدگی به دعوای اعتراض ثالث قابل پذیرش نیستند.

5.4. نتیجه رد اعتراض

اگر دادگاه تشخیص دهد که اعتراض شخص ثالث وارد نیست، یعنی یا معترض ذی نفع نیست، یا شرایط لازم برای اعتراض را ندارد، یا رای مورد اعتراض به حقوق او لطمه ای وارد نکرده است، حکم به رد اعتراض ثالث صادر خواهد کرد. در این صورت، رای قطعی اولیه به قوت خود باقی می ماند و عملیات اجرایی (در صورت توقف موقت) از سر گرفته خواهد شد. حکم رد اعتراض ثالث نیز مانند سایر احکام، ممکن است قابل تجدیدنظرخواهی باشد.

6. نمونه دادخواست اعتراض شخص ثالث به رای قطعی (با جزئیات کامل و آماده کپی)

یکی از بخش های کاربردی و مهم در طرح دعوای حقوقی، تدوین صحیح دادخواست است. در دعوای اعتراض شخص ثالث به رای قطعی، دقت در نگارش دادخواست و ذکر جزئیات مربوط به رای معترض عنه و نحوه تضییع حقوق شخص ثالث، از اهمیت بالایی برخوردار است. در این بخش، یک نمونه دادخواست کامل و قابل استفاده برای اعتراض ثالث اصلی به رای قطعی ارائه می شود، همراه با توضیحات تکمیلی برای هر قسمت تا کاربران بتوانند با آگاهی کامل آن را تکمیل کنند.

6.1. توضیحات تکمیلی برای هر بخش از دادخواست

  • ریاست محترم دادگاه: نام دادگاه صادرکننده رای قطعی (مثلاً دادگاه عمومی حقوقی، یا دادگاه تجدیدنظر استان) و شهرستان آن را دقیقاً ذکر کنید.
  • خواهان: مشخصات کامل معترض ثالث (شما یا موکلتان) شامل نام، نام خانوادگی، نام پدر، کد ملی، اقامتگاه و شماره تماس ضروری است. در صورت داشتن وکیل، مشخصات وکیل نیز درج شود.
  • خواندگان: مشخصات کامل تمامی طرفین دعوای اصلی (هم محکوم له و هم محکوم علیه رای اصلی) باید به عنوان خوانده درج شود. اطلاعات شامل نام، نام خانوادگی، نام پدر، کد ملی و اقامتگاه هر یک از آنها است.
  • تعیین خواسته و بهای آن: خواسته اصلی، اعتراض ثالث اصلی نسبت به دادنامه قطعی شماره […] مورخ […] است. بهای خواسته معمولاً غیرمالی محسوب می شود، مگر اینکه مستقیماً مطالبه مبلغ مشخصی را در پی داشته باشد.
  • دلایل و منضمات: تمامی مدارک و مستنداتی که ذی نفعی شما را اثبات می کند و نشان می دهد چگونه رای قطعی به حقوق شما لطمه زده، باید پیوست شود. کپی مصدق دادنامه معترض عنه (رای قطعی)، سند مالکیت، مبایعه نامه، قرارداد، گواهی انحصار وراثت یا هر مدرک دیگری که ارتباط شما با موضوع دعوا را اثبات کند، از جمله این مدارک است.
  • شرح دادخواست: این بخش قلب دادخواست است. باید به صورت واضح، مستدل و بدون ابهام، نحوه تضییع حقوق شما توسط رای قطعی، عدم دخالت شما در دادرسی اولیه و ذی نفعی تان تشریح شود. از زبان حقوقی صحیح استفاده کرده و به مواد قانونی مرتبط (مانند ماده 417 ق.آ.د.م) استناد کنید. درخواست های پایانی نیز باید صریح و روشن باشند (پذیرش اعتراض، نقض بخش مورد اعتراض، درخواست توقف اجرا در صورت لزوم).

6.2. متن نمونه دادخواست (با استفاده از جایگزین ها برای اطلاعات خاص)

بسمه تعالی

ریاست محترم دادگاه عمومی/تجدیدنظر (صادرکننده رأی قطعی) شهرستان [نام شهرستان]

خواهان:

  • نام و نام خانوادگی: [نام کامل معترض ثالث]
  • نام پدر: [نام پدر]
  • کدملی: [کدملی]
  • اقامتگاه: [آدرس دقیق]
  • شماره تماس: [شماره تلفن]
  • (در صورت وجود وکیل): آقای/خانم [نام وکیل]، به نشانی [آدرس دفتر وکیل]

خواندگان:

  1. نام و نام خانوادگی محکوم له: [نام کامل محکوم له پرونده اصلی]
    • نام پدر: [نام پدر]
    • کدملی: [کدملی]
    • اقامتگاه: [آدرس دقیق]
  2. نام و نام خانوادگی محکوم علیه: [نام کامل محکوم علیه پرونده اصلی]
    • نام پدر: [نام پدر]
    • کدملی: [کدملی]
    • اقامتگاه: [آدرس دقیق]

وکیل: [در صورت وجود وکیل برای هر یک از خواندگان، مشخصات وکیل را بنویسید]

تعیین خواسته و بهای آن:

اعتراض ثالث اصلی نسبت به دادنامه قطعی شماره [شماره دادنامه قطعی] مورخ [تاریخ دادنامه قطعی] صادره از شعبه [شماره شعبه] دادگاه [نام دادگاه: عمومی حقوقی/تجدیدنظر] شهرستان [نام شهرستان] و درخواست نقض آن قسمت از دادنامه که به حقوق اینجانب خلل وارد آورده است.

بهای خواسته: [این قسمت معمولا غیر مالی است اما در صورت مالی بودن قید شود، مثلا: مطالبه مبلغ … ریال.] (معمولاً غیرمالی است)

دلائل و منضمات:

  1. کپی مصدق دادنامه قطعی شماره [شماره دادنامه] مورخ [تاریخ دادنامه] (معترض عنه).
  2. کپی مصدق [سند مالکیت، مبایعه نامه، اجاره نامه، گواهی انحصار وراثت، قرارداد مشارکت، وکالتنامه، و هر سند دیگری که ذی نفع بودن خواهان را اثبات می کند].
  3. کپی مصدق کارت ملی خواهان.
  4. وکالتنامه [در صورت وجود وکیل].
  5. [سایر مدارک مرتبط].

شرح دادخواست:

ریاست محترم دادگاه، با سلام و احترام؛ به استحضار عالی می رساند:

  1. اینجانب/موکل [نام و نام خانوادگی خواهان] در پرونده کلاسه [شماره کلاسه پرونده اصلی] که منجر به صدور دادنامه قطعی شماره [شماره دادنامه قطعی] مورخ [تاریخ دادنامه قطعی] از سوی شعبه [شماره شعبه] دادگاه [نام دادگاه: عمومی حقوقی/تجدیدنظر] شهرستان [نام شهرستان] گردیده، جزء اصحاب دعوا نبوده ام و هیچ گونه دخالتی در دادرسی منتهی به صدور رای مذکور نداشته ام.
  2. خواندگان محترم (آقای/خانم [نام محکوم له] و آقای/خانم [نام محکوم علیه]) طرفین دعوای اصلی بوده اند که منجر به رای مذکور شده است.
  3. بر اساس دادنامه قطعی معترض عنه، مقرر گردیده است که [خلاصه ای از مفاد رای قطعی را بنویسید، مثلا: ملک پلاک ثبتی… به نام خوانده ردیف اول انتقال یابد یا خوانده ردیف دوم ملزم به پرداخت مبلغ… به خوانده ردیف اول گردید یا حق شفعه… به خوانده ردیف اول واگذار گردید].
  4. این در حالی است که [به صورت واضح و مستدل توضیح دهید که چگونه مفاد این رای قطعی به حقوق شما لطمه وارد کرده است و شما ذی نفع هستید. مثلا: ملک مورد نزاع (پلاک ثبتی…) که دادنامه به آن اشاره دارد، سال ها قبل از طرح دعوای اصلی، به موجب مبایعه نامه عادی مورخ [تاریخ] و سپس سند رسمی [شماره سند] مورخ [تاریخ] به اینجانب منتقل شده است و در حال حاضر مالکیت آن تماماً متعلق به اینجانب می باشد. لذا با اجرای این رای، حقوق مالکانه اینجانب تضییع می گردد. یا بنده دارنده سند رهنی بر ملک مورد حکم بوده ام که با این حکم تضییع می شود.].
  5. مدارک و مستندات مربوط به اثبات ذی نفع بودن و تضییع حقوق اینجانب، به پیوست این دادخواست تقدیم می گردد.
  6. لذا با استناد به ماده 417 و 420 قانون آیین دادرسی مدنی و با توجه به اینکه رای قطعی مذکور به حقوق اینجانب به عنوان شخص ثالث خلل وارد آورده است، درخواست رسیدگی و صدور حکم شایسته مبنی بر:
    1. پذیرش اعتراض ثالث اصلی اینجانب نسبت به دادنامه قطعی مذکور.
    2. نقض آن قسمت از دادنامه قطعی شماره [شماره دادنامه] که حقوق اینجانب را تضییع نموده است.
    3. [در صورت لزوم و با سپردن تامین مناسب، درخواست صدور قرار توقف عملیات اجرایی حکم تا روشن شدن نتیجه اعتراض ثالث (ماده 424 ق.آ.د.م)].
    4. [هر درخواست مرتبط دیگری].

با سپاس فراوان و احترام،
نام و نام خانوادگی خواهان / وکیل
امضاء
تاریخ

7. نکات مهم و تکمیلی در طرح دعوای اعتراض شخص ثالث

طرح دعوای اعتراض شخص ثالث، با توجه به ماهیت فوق العاده آن و اهمیت آرای قطعی، نیازمند دقت و آگاهی کامل از جزئیات حقوقی است. در ادامه به برخی از نکات مهم و تکمیلی که در این فرایند باید مورد توجه قرار گیرد، اشاره می شود.

  • لزوم مشاوره با وکیل متخصص: پیچیدگی های حقوقی مربوط به اعتراض ثالث، چه در زمینه شرایط پذیرش و چه در خصوص تدوین دادخواست و ارائه مستندات، بسیار زیاد است. مشاوره با وکیل متخصص پیش از هر اقدام، اکیداً توصیه می شود تا از بروز اشتباهات احتمالی و تضییع حقوق جلوگیری شود.
  • جمع آوری دقیق و کامل مستندات: اثبات ذی نفع بودن و تضییع حقوق، هسته اصلی دعوای اعتراض ثالث است. لذا جمع آوری و ارائه تمامی مدارک و مستندات مربوطه (مانند اسناد مالکیت، قراردادها، گواهی ها، و حتی شهادت شهود) به صورت کپی مصدق، از اهمیت حیاتی برخوردار است.
  • تفاوت اعتراض ثالث با اعاده دادرسی: گرچه هر دو از طرق فوق العاده شکایت از آرا هستند، اما تفاوت اساسی دارند. اعاده دادرسی صرفاً برای طرفین دعوا در شرایط بسیار محدود (مانند کشف اسناد جدید یا تقلب) قابل طرح است، در حالی که اعتراض ثالث برای اشخاصی است که در دادرسی اولیه حضور نداشته اند.
  • حوزه شمول اعتراض:
    • آرای حقوقی: کلیه آرای حقوقی، اعم از حکم و قرار (چه قطعی و چه غیر قطعی)، قابل اعتراض ثالث هستند، مشروط بر اینکه به حقوق شخص ثالث لطمه وارد کنند.
    • آرای کیفری: آرای دادگاه های کیفری اصولاً قابل اعتراض ثالث نیستند، مگر در خصوص قسمتی از رای کیفری که راجع به رد مال یا حقوق مالی است، که در این صورت قابل استماع می باشد (طبق رای وحدت رویه شماره 818 مورخ 1400/10/07 هیئت عمومی دیوان عالی کشور).
  • مواردی که اعتراض ثالث پذیرفته نمی شود:
    • گزارش اصلاحی: گزارش اصلاحی صادره از محاکم قابل اعتراض ثالث نیست. با این حال، اگر شخص ثالث گزارش اصلاحی را مخل حقوق خود بداند، می تواند ابطال آن را از دادگاه بخواهد.
    • آرای مراجع اداری خاص: همانطور که پیش تر ذکر شد، آرای صادره از مراجع استثنایی اداری مانند مراجع ثبتی یا هیئت های حل اختلاف، قابلیت اعتراض شخص ثالث را ندارند.
  • رای وحدت رویه در خصوص آرای تجدیدنظر: طبق رای وحدت رویه شماره 831 مورخ 1402/03/02 هیئت عمومی دیوان عالی کشور، در مواردی که یکی از طرفین دعوای نخستین، طرف دعوای تجدیدنظر نبوده و به عنوان «ثالث» نسبت به رای صادر شده از سوی دادگاه تجدیدنظر اعتراض کرده است، دعوای اعتراض ثالث مذکور قابل استماع است، چرا که وی در «دادرسی مرحله تجدیدنظر» که منتهی به صدور «رای معترض عنه» شده، به عنوان یکی از طرفین، دخالت نداشته است.

8. سوالات متداول

آیا اعتراض شخص ثالث، اجرای حکم را متوقف می کند؟

خیر، به طور کلی اعتراض شخص ثالث مانع اجرای حکم نمی باشد. اما دادگاه می تواند به درخواست معترض و با اخذ تأمین مناسب، در صورتی که جبران ضرر ناشی از اجرای حکم ممکن نباشد، قرار توقف عملیات اجرایی را صادر کند (ماده 424 قانون آیین دادرسی مدنی).

مهلت اعتراض ثالث چقدر است؟ حتی اگر سال ها از رای قطعی گذشته باشد؟

در قانون آیین دادرسی مدنی، مهلت مشخصی برای طرح اعتراض ثالث اصلی تعیین نشده است. بنابراین، هر زمان که شخص ثالث از رای صادره مطلع شود و آن را مخل حقوق خود بداند، می تواند اعتراض کند، حتی اگر سال ها از تاریخ صدور رای قطعی گذشته باشد.

آیا می توانیم همزمان با اعتراض ثالث، خواسته جدیدی مطرح کنیم؟

خیر، در دعوای اعتراض ثالث، دادگاه فقط به این موضوع رسیدگی می کند که آیا رای مورد اعتراض به حقوق شخص ثالث لطمه وارد کرده است یا خیر و نمی توان خواسته جدیدی را مطرح کرد. دادگاه صرفاً آن قسمت از حکم را که به حقوق ثالث خلل وارد کرده، نقض یا الغاء می نماید.

اگر رای قطعی در مرحله تجدیدنظر صادر شده باشد، اعتراض را به کدام دادگاه ارائه دهیم؟

مرجع صالح برای رسیدگی به اعتراض ثالث اصلی، دادگاهی است که رای قطعی مورد اعتراض را صادر کرده است. بنابراین، اگر رای قطعی توسط دادگاه تجدیدنظر استان صادر شده باشد، دادخواست اعتراض ثالث نیز باید به همان دادگاه تجدیدنظر ارائه شود.

هزینه دادرسی اعتراض ثالث چقدر است؟

هزینه دادرسی اعتراض ثالث معمولاً بر اساس خواسته غیرمالی محاسبه و دریافت می شود، مگر در مواردی که خواسته مستقیماً جنبه مالی داشته باشد. برای اطلاع دقیق از مبلغ به روز، باید به تعرفه خدمات قضایی مراجعه شود.

اعتراض ثالث به رای غیابی قطعی چگونه است؟

اعتراض ثالث به رای غیابی قطعی نیز همانند اعتراض به رای حضوری قطعی است و شرایط و مراحل مشابهی دارد. تنها تفاوت در این است که رای غیابی علاوه بر اعتراض ثالث، قابل واخواهی نیز هست، اما واخواهی مختص محکوم علیه غیابی است و شخص ثالث از این طریق نمی تواند اعتراض کند.

نتیجه گیری

اعتراض شخص ثالث به رای قطعی، ابزاری قدرتمند و حیاتی در نظام حقوقی ایران است که به منظور حراست از حقوق افرادی که بدون حضور در یک دادرسی، از رای آن متضرر شده اند، پیش بینی شده است. این حق، با وجود اعتبار امر مختومه برای آرای قطعی، به عدالت گستری کمک می کند و اطمینان می دهد که هیچ کس بدون فرصت دفاع از خود، قربانی تصمیمات قضایی نشود.

آگاهی از شرایط دقیق قانونی، از جمله عدم دخالت در دادرسی اولیه، ذی نفع بودن، و رعایت تشریفات مربوط به تقدیم دادخواست، برای موفقیت در این دعوا ضروری است. با توجه به پیچیدگی های ماهوی و شکلی اعتراض ثالث، به خصوص در مواردی که به آرای قطعی و لازم الاجرا مربوط می شود، دقت و مشورت با حقوقدانان متخصص، نقش کلیدی در حفظ و احقاق حقوق افراد ایفا می کند. استفاده از نمونه دادخواست ارائه شده در این مقاله، می تواند راهنمایی ارزشمند برای تنظیم صحیح و کامل دادخواست اعتراض ثالث باشد، اما همواره توصیه می شود قبل از هر اقدام حقوقی، از مشاوره تخصصی وکلای با تجربه بهره مند شوید.

دکمه بازگشت به بالا