فیلم آنابل: آفرینش (Annabelle: Creation) | هر آنچه باید بدانید
معرفی فیلم آنابل: آفرینش (Annabelle: Creation)
«آنابل: آفرینش» (Annabelle: Creation)، به کارگردانی دیوید اف. سندبرگ و نویسندگی گری دابرمن، پیش درآمدی دلهره آور است که ریشه های پیدایش عروسک تسخیرشده آنابل را در دنیای سینمایی «احضار» (The Conjuring Universe) به تصویر می کشد و پاسخی به چگونگی آغاز شرارت این نماد وحشت ارائه می دهد. این فیلم با تمرکز بر داستان سرایی محکم و فضاسازی استادانه، نه تنها ضعف های قسمت اول «آنابل» را جبران می کند، بلکه به عمق و پیچیدگی جهان مشترک فیلم های ترسناک جیمز وان می افزاید و تجربه ای فراموش نشدنی از وحشت فراطبیعی را برای مخاطبان به ارمغان می آورد.

فیلم های ترسناک، خصوصاً آن هایی که بر پایه داستان های واقعی یا فولکلور شکل گرفته اند، همواره جایگاه ویژه ای در میان علاقه مندان به سینما داشته اند. در این میان، عروسک آنابل به نمادی آشنا از شرارت و وحشت تبدیل شده که داستان آن، بارها در قالب فیلم های مختلف به پرده سینما راه یافته است. «آنابل: آفرینش» که در سال ۲۰۱۷ اکران شد، نه تنها موفق شد کیفیت بصری و روایی این مجموعه را ارتقا دهد، بلکه با کاوش در گذشته تاریک این عروسک، به مخاطبان امکان داد تا درک عمیق تری از منشأ قدرت و نفوذ آن پیدا کنند. این فیلم، به عنوان چهارمین قسمت از دنیای سینمایی «احضار»، نقش حیاتی در توسعه این جهان گسترده ایفا می کند و لایه های جدیدی از وحشت را به آن می افزاید. هدف از این مقاله، ارائه تحلیلی جامع و تخصصی از این فیلم، شامل شناسنامه، داستان، نقد و بررسی عمیق، و جایگاه آن در دنیای سینمایی احضار است تا خوانندگان را به درک دقیق تری از این اثر دلهره آور سوق دهد.
شناسنامه فیلم: اطلاعات ضروری در یک نگاه
فیلم «آنابل: آفرینش» با بهره گیری از تیمی حرفه ای در پشت و جلوی دوربین، توانست استانداردهای جدیدی را برای پیش درآمدهای ژانر وحشت تعریف کند. در ادامه، جزئیات کلیدی این اثر سینمایی ارائه شده است:
عنوان اصلی | Annabelle: Creation |
---|---|
عنوان فارسی | آنابل: آفرینش |
کارگردان | دیوید اف. سندبرگ (David F. Sandberg) |
نویسنده | گری دابرمن (Gary Dauberman) |
سال تولید | ۲۰۱۷ |
ژانر | وحشت، فراطبیعی، معمایی |
بازیگران اصلی | تالیثا بیتمن (جنیس)، لولو ویلسون (لیندا)، استفانی سیگمن (خواهر شارلوت)، آنتونی لاپالیا (ساموئل مولینز)، میراندا اتو (استر مولینز) |
محصول کشور | آمریکا |
مدت زمان فیلم | ۱۰۹ دقیقه |
بودجه | ۱۵ میلیون دلار |
فروش گیشه | بیش از ۳۰۶ میلیون دلار |
این اطلاعات، به وضوح نشان می دهد که «آنابل: آفرینش» با وجود بودجه ای متوسط، به موفقیت تجاری چشمگیری دست یافته که نشان دهنده محبوبیت و استقبال گسترده از آن در سراسر جهان است.
داستان فیلم: چگونه شر متولد شد؟
فیلم «آنابل: آفرینش» به ماجرای تکان دهنده ای می پردازد که دوازده سال پیش از حوادث فیلم اول «آنابل» (۲۰۱۴) رخ می دهد. داستان در خانه ای روستایی و منزوی در کالیفرنیا آغاز می شود که متعلق به عروسک ساز ماهری به نام ساموئل مولینز و همسرش استر است. زندگی آن ها پس از یک تراژدی ویرانگر، یعنی مرگ دلخراش دختر کوچکشان، بابی، در یک حادثه رانندگی، دچار تحولی عمیق می شود. این فاجعه، زخم عمیقی بر روح و روان خانواده مولینز می گذارد و خانه آن ها را در هاله ای از غم و اندوه فرو می برد.
دوازده سال پس از این رویداد، ساموئل و استر مولینز تصمیم می گیرند تا خانه بزرگ و خالی خود را به روی خواهر شارلوت، یک راهبه مهربان، و شش دختر یتیم باز کنند. این دختران که یتیم خانه آن ها به دلیل نامعلومی تعطیل شده، به دنبال سرپناهی جدید هستند. ورود آن ها به خانه مولینز، در ابتدا با امید و آرامش همراه است، اما دیری نمی گذرد که حضور نیرویی اهریمنی و نامرئی، آرامش آن ها را به هم می ریزد.
در میان دختران یتیم، دو شخصیت محوری وجود دارند: جنیس و لیندا. جنیس، دختری معصوم و ناتوان در راه رفتن است که به دلیل فلج اطفال، مجبور به استفاده از عصا است. لیندا، دوست صمیمی و محافظ جنیس، همواره مراقب اوست و ارتباط عمیقی میان این دو برقرار است. جنیس که کنجکاوی او را به سمت کشف رازهای خانه سوق می دهد، به زودی متوجه کمدی دربسته در یکی از اتاق های بالایی می شود. این کمد، محفظه نگهداری عروسک آنابل است، عروسکی که ساموئل مولینز سال ها پیش آن را ساخته بود و پس از حادثه بابی، آن را در داخل کمد پنهان کرده بود.
با باز شدن کمد به دست جنیس، نیروی اهریمنی محبوس در عروسک آنابل آزاد می شود. ابتدا، آزار و اذیت ها خفیف و پراکنده هستند؛ صداهای مرموز، سایه های متحرک، و جابه جا شدن اشیاء، زندگی دختران و خواهر شارلوت را مختل می کند. اما به تدریج، این آزار و اذیت ها شدیدتر و شخصی تر می شوند. جنیس، به دلیل آسیب پذیری جسمی و کنجکاوی ذاتی اش، هدف اصلی این نیروی اهریمنی قرار می گیرد. این شیطان که خود را به جای روح بابی، دختر از دست رفته مولینزها، جا زده است، جنیس را تسخیر می کند.
تسخیر شدن جنیس، نقطه عطف داستان است و وحشتی عمیق را در خانه مولینز حکمفرما می کند. رفتار جنیس تغییر کرده و او به ابزاری برای انتشار شرارت آنابل تبدیل می شود. لیندا که شاهد تغییرات وحشتناک دوستش است، سعی می کند به او کمک کند، اما ناتوان از مبارزه با نیروی فراطبیعی است. رازهای تاریک خانه مولینز و ارتباط آن با گذشته عروسک آنابل، یکی پس از دیگری فاش می شود و مشخص می گردد که مولینزها پس از مرگ دخترشان، ناخواسته با یک شیطان عهد بسته اند تا روح بابی را بازگردانند، اما در عوض، دریچه ای برای ورود موجودی خبیث به دنیای خود گشوده اند. این داستان، به شکل هوشمندانه ای نه تنها ریشه های عروسک آنابل را توضیح می دهد، بلکه بستری برای وقایع فیلم های بعدی در دنیای سینمایی احضار فراهم می آورد.
«آنابل: آفرینش» با روایتی دلهره آور، چگونگی تولد شرارتی نمادین را در دنیای احضار به تصویر می کشد و معمای ریشه های این عروسک ترسناک را گره گشایی می کند.
تحلیل و بررسی: فراتر از جامپ اسکرها
«آنابل: آفرینش» در مقایسه با قسمت اول خود، جهشی چشمگیر در کیفیت به شمار می آید. این فیلم نه تنها از نظر فنی و روایی پیشرفت کرده، بلکه توانسته است به درک عمیق تری از ژانر وحشت فراطبیعی دست یابد و خود را به عنوان یکی از نقاط قوت دنیای سینمایی احضار مطرح کند.
کارگردانی دیوید اف. سندبرگ
یکی از اصلی ترین دلایل موفقیت «آنابل: آفرینش»، کارگردانی هوشمندانه دیوید اف. سندبرگ است. سندبرگ که پیش از این با فیلم کوتاه و بلند «چراغ های خاموش» (Lights Out) توانایی های خود را در ساخت وحشت اتمسفریک نشان داده بود، در این فیلم نیز رویکردی مشابه و پخته تر را در پیش می گیرد. او به جای اتکا صرف به جامپ اسکرها (Jump Scares)، بر ساخت فضایی دلهره آور و تعلیق زا تمرکز می کند. سندبرگ با بهره گیری هوشمندانه از نور و سایه، طراحی صحنه و فضاهای بسته، و تدوین دقیق، حس ناامنی و ترس را به تدریج در مخاطب القا می کند. او صحنه های ترسناک را به گونه ای می سازد که مخاطب انتظار رویدادهای ناگوار را داشته باشد، اما زمان بندی و نوع اجرای آن ها همچنان غافلگیرکننده باقی می ماند. این رویکرد، تجربه ای عمیق تر و پایدارتر از وحشت را فراهم می آورد که فراتر از شوک های لحظه ای است.
عملکرد بازیگران
بازیگران، به ویژه بازیگران کودک فیلم، نقش حیاتی در باورپذیری و تأثیرگذاری «آنابل: آفرینش» ایفا می کنند. تالیثا بیتمن در نقش جنیس و لولو ویلسون در نقش لیندا، با استعداد خیره کننده خود، رابطه ای عمیق و دلخراش را به تصویر می کشند. بازی بیتمن در نقش دختری معصوم که به تدریج تسخیر می شود، بسیار قدرتمند و تکان دهنده است. ویلسون نیز با نمایش وفاداری و تلاش های ناامیدکننده لیندا برای نجات دوستش، احساسات مخاطب را برمی انگیزد. بازی آنتونی لاپالیا و میراندا اتو در نقش والدین داغدیده که با پشیمانی و وحشت دست و پنجه نرم می کنند نیز عمق بیشتری به داستان می بخشد و ابعاد انسانی تراژدی را برجسته می سازد.
فضاسازی و اتمسفر
خانه مولینز، با دکوراسیون قدیمی، گوشه های تاریک، و صداهای مرموز، خود به یک شخصیت ترسناک تبدیل می شود. طراحی صحنه، همراه با استفاده از نورپردازی های کدر و سایه های بلند، فضایی منزوی و خفه کننده ایجاد می کند که حس انزوا و آسیب پذیری دختران را تشدید می نماید. استفاده از عناصر صوتی، مانند خش خش ها، صداهای کوبیدن، و زمزمه های نامفهوم، تعلیق را به اوج می رساند و مخاطب را در هر لحظه در انتظار یک اتفاق ناگوار نگه می دارد. این فضاسازی دقیق، بستری ایده آل برای بروز وحشت فراطبیعی فراهم می کند.
نقاط قوت
«آنابل: آفرینش» در چندین جنبه، نقاط قوت قابل توجهی دارد:
- داستان سرایی منسجم تر: فیلم با ارائه یک داستان ریشه ای منطقی و پرجزئیات، نقص های روایی قسمت اول را جبران می کند. این داستان، به طور مؤثری به سؤالات درباره منشأ عروسک آنابل پاسخ می دهد و مخاطب را درگیر می کند.
- لحظات ترسناک خلاقانه: سندبرگ از کلیشه های رایج ترسناک فاصله گرفته و لحظات وحشتناکی را خلق می کند که بر پایه تعلیق روانشناختی و تصاویر دلهره آور استوارند، نه صرفاً صداهای بلند.
- ارتباط عمیق تر با دنیای احضار: این فیلم به شکلی هوشمندانه با سایر اجزای دنیای سینمایی احضار پیوند می خورد و جایگاه آنابل را در این جهان گسترده تثبیت می کند.
- بهبود فنی: کیفیت فیلمبرداری، تدوین، طراحی صدا، و جلوه های ویژه نسبت به «آنابل» اولیه به وضوح بهتر است و به ایجاد یک تجربه سینمایی باکیفیت کمک می کند.
نقاط ضعف (تحلیل هوشمندانه و منصفانه)
با وجود پیشرفت های قابل توجه، «آنابل: آفرینش» خالی از اشکال نیست و برخی انتقادات وارد بر آن، به تحلیل عمیق تر کمک می کند:
- محافظه کاری و اتکا به فرمول ها: برخی منتقدان معتقدند که فیلم، با وجود کارگردانی خوب، بیش از حد به فرمول های موفق «احضار» پایبند است و جسارت کافی برای ارائه چیزی کاملاً نو و ساختارشکن ندارد. این محافظه کاری، در تکرار برخی صحنه سازی ها و ساختار روایی که پیشتر در فیلم های جیمز وان دیده شده بود، نمود پیدا می کند. فیلم در حالی که تلاش می کند در چهارچوب دنیای احضار باقی بماند، گاهی اوقات آزادی عمل خلاقانه را فدای پیوستگی با جهان مشترک می کند.
- نقش محوری عروسک آنابل: این پرسش مطرح می شود که آیا عروسک آنابل، واقعاً به اندازه کافی در محوریت ترس قرار دارد یا صرفاً به یک نماد بصری برای نشان دادن حضور شرارت تبدیل شده است. در برخی صحنه ها، نیروی اهریمنی به طور مستقیم عمل می کند و عروسک بیشتر نقش یک مجرای اولیه یا نقطه شروع را ایفا می کند تا منشأ فعال تمام ترس ها. این موضوع می تواند برای طرفداران عروسک های تسخیرشده کمی ناامیدکننده باشد، زیرا حس می شود که فیلم بیشتر درباره یک خانه تسخیرشده و افراد درون آن است تا یک عروسک خاص.
- حفره های داستانی و منطقی جزئی: فیلم در برخی موارد، با منطق روایی خود دچار تناقض می شود. به عنوان مثال، قدرت ها و محدودیت های نیروی اهریمنی گاهی اوقات متناقض به نظر می رسند (نمی تواند قفل کمد را باز کند اما می تواند از چاه بیرون بیاید). همچنین، تصمیمات برخی شخصیت ها، به ویژه جنیس در ورود مکرر به اتاق ممنوعه با وجود آگاهی از خطر، گاهی اوقات غیرمنطقی به نظر می رسد و به حس «احمق بودن کاراکترها» دامن می زند، که می تواند از غوطه وری تماشاگر بکاهد. رابطه عمیق جنیس و لیندا که در ابتدا به عنوان یک نقطه قوت معرفی می شود، پس از تسخیر جنیس تا حدی نادیده گرفته شده و فرصت یک درگیری احساسی پیچیده تر از دست می رود.
- پایان بندی متصل کننده به فیلم قبلی: در حالی که اتصال به دنیای احضار یک مزیت است، سکانس پایانی فیلم که به طور مستقیم به اولین فیلم «آنابل» متصل می شود، برای برخی ممکن است کمی اجباری و تصنعی به نظر برسد. این بخش احساس می شود که بیش از آنکه به منطق درونی این فیلم خدمت کند، برای ایجاد پیوند با فیلم بعدی طراحی شده است و می تواند از پایان بندی مستقل و تأثیرگذار این اثر بکاهد.
این نقاط ضعف، اگرچه از کیفیت کلی فیلم نمی کاهد، اما نشان می دهد که حتی یک اثر موفق نیز می تواند مورد بررسی و نقد دقیق قرار گیرد و فرصت هایی برای بهبود بیشتر وجود دارد.
جایگاه در دنیای سینمایی احضار (The Conjuring Universe): نقشه راه شرارت
دنیای سینمایی «احضار» به عنوان یکی از موفق ترین و پردرآمدترین مجموعه های ترسناک تاریخ سینما شناخته می شود که با الهام از پرونده های واقعی اد و لورین وارن، محققان مسائل فراطبیعی، شکل گرفته است. «آنابل: آفرینش» نقشی حیاتی در تکمیل پازل این جهان گسترده ایفا می کند و به سؤالات بسیاری درباره ریشه های شرارت های بعدی پاسخ می دهد.
خط زمانی: پیش درآمدی بر وحشت
«آنابل: آفرینش» از نظر خط زمانی، در جایگاه یک «پیش درآمد» (Prequel) برای دو فیلم دیگر قرار می گیرد. این فیلم:
- اولین رویداد از نظر خط زمانی: تمامی اتفاقات «آنابل: آفرینش» در سال های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ میلادی رخ می دهند. این وقایع، سال ها پیش از داستان فیلم اصلی «آنابل» (۲۰۱۴) و همچنین سال ها قبل از اولین مواجهه اد و لورین وارن با عروسک آنابل در فیلم «احضار» (۲۰۱۳) است.
- پیش درآمد فیلم «آنابل» (۲۰۱۴): این فیلم به طور مستقیم به چگونگی تسخیر شدن اولیه عروسک آنابل و ارتباط آن با خانواده مولینز می پردازد. پایان «آنابل: آفرینش» به طور واضح نشان می دهد که چگونه جنیس، یکی از دختران یتیم تسخیر شده، در آینده به «آنابل هیگینز» تبدیل می شود و عروسک را با خود به فرقه شیطان پرستی می برد. این همان عروسک و شخصیتی است که در ابتدای فیلم «آنابل» (۲۰۱۴) مشاهده می شود.
- ارتباط با «احضار» (۲۰۱۳): در واقع، «آنابل: آفرینش» به ریشه های شیطانی عروسکی می پردازد که در اولین صحنه های «احضار» (۲۰۱۳) توسط اد و لورین وارن از پرستاران دانشجو گرفته می شود و به مجموعه اشیاء تسخیرشده آن ها افزوده می گردد.
به طور خلاصه، ترتیب تماشای فیلم ها بر اساس خط زمانی رویدادها این گونه است: آنابل: آفرینش (۱۹۴۳، ۱۹۵۵) ← آنابل (۱۹۶۷) ← احضار (۱۹۷۱) و سایر فیلم های این مجموعه که بعداً اتفاق می افتند.
ارتباط با شخصیت ها و اتفاقات دیگر
«آنابل: آفرینش» نه تنها داستان ریشه ای عروسک را روایت می کند، بلکه به شکلی هوشمندانه، ارجاعات و «ایستراگ» های (Easter Eggs) متعددی را برای طرفداران دنیای احضار در خود جای داده است:
- اتصال به فیلم «آنابل» (۲۰۱۴): همانطور که ذکر شد، پایان «آنابل: آفرینش» مستقیماً به ابتدای فیلم «آنابل» وصل می شود و سرنوشت جنیس/آنابل هیگینز را مشخص می کند. این ارتباط، حس یکپارچگی و پیوستگی جهان سینمایی را تقویت می کند.
- اشاره به سایر موجودات شیطانی: در یکی از صحنه های فیلم، خواهر شارلوت عکسی از خود و راهبه های دیگر در رومانی را به دختران نشان می دهد و به شیطانی به نام «والاک» اشاره می کند. این اشاره، مستقیماً به شخصیت شرور فیلم «راهبه» (The Nun) که خود از دیگر اسپین آف های دنیای احضار است، بازمی گردد و نشان می دهد که این شرارت ها ریشه های مشترک و گسترده ای دارند.
- پیش بینی های آینده: فیلم با معرفی نحوه تسخیر شدن عروسک و سپس تسخیر شدن یک انسان توسط همان موجودیت شیطانی، زمینه ساز درگیری های آینده وارن ها با این موجودات می شود. این رویکرد، به مخاطب اجازه می دهد تا لایه های پنهان تر شرارت و چگونگی نفوذ آن در دنیای فیزیکی را درک کند.
این اتصالات هوشمندانه، «آنابل: آفرینش» را به اثری فراتر از یک فیلم ترسناک مستقل تبدیل می کند و آن را به یک جزء ضروری و کلیدی در نقشه راه شرارت دنیای سینمایی احضار تبدیل می نماید. این فیلم نه تنها گذشته آنابل را روایت می کند، بلکه پلی برای درک بهتر حوادث آینده در این جهان گسترده می سازد.
حواشی و نکات جالب: آنچه نمی دانستید
ساخت فیلم «آنابل: آفرینش» همراه با نکات و جزئیات جالبی بود که به جذابیت و پیچیدگی فرآیند تولید آن می افزاید. آگاهی از این حواشی، درک عمیق تری از چالش ها و تصمیمات هنری پشت صحنه فیلم به دست می دهد.
- چالش های کارگردانی با بازیگران کودک: دیوید اف. سندبرگ بارها به چالش های کار با بازیگران کودک در یک فیلم ترسناک اشاره کرده است. برای حفظ سلامت روان آن ها و جلوگیری از ترس و اضطراب بیش از حد، بسیاری از صحنه های ترسناک به گونه ای فیلم برداری می شدند که بازیگران کودک از ماهیت واقعی آنچه رخ می دهد، کاملاً آگاه نباشند. به عنوان مثال، برخی از جلوه های ویژه و حضور هیولاها در مرحله پس تولید اضافه می شدند یا با استفاده از فناوری پرده سبز، بازیگران با چیزی روبرو نبودند که واقعاً ترسناک باشد.
- استفاده از جلوه های ویژه عملی در کنار CGI: سندبرگ تاکید زیادی بر استفاده از جلوه های ویژه عملی (Practical Effects) داشت تا حس واقعی تری از وحشت ایجاد کند. بسیاری از موجودات و تغییر شکل ها به جای CGI، با استفاده از پروتزها و گریم های پیچیده ساخته شدند که به فیلم عمق و باوری بیشتری می بخشید. این رویکرد به فیلم کمک کرد تا از ظاهر «تصنعی» که گاهی اوقات در فیلم های ترسناک با اتکای صرف به جلوه های کامپیوتری دیده می شود، دوری کند.
- تأثیر فرهنگی و بازخوردها: «آنابل: آفرینش» با استقبال بسیار خوب منتقدان و تماشاگران مواجه شد، که این موضوع در فروش گیشه آن کاملاً مشهود است. این فیلم نه تنها توانست شهرت آنابل را به عنوان یک نماد ترسناک تثبیت کند، بلکه باعث شد دیوید اف. سندبرگ به عنوان یک کارگردان برجسته در ژانر وحشت شناخته شود و برای پروژه های بزرگ تر مانند «شازم!» (Shazam!) انتخاب شود.
- نامزدی ها و جوایز: فیلم «آنابل: آفرینش» با وجود اینکه از نظر آکادمیک در جشنواره های بزرگ مورد توجه قرار نگرفت، اما در جشنواره های ژانری و مربوط به فیلم های علمی-تخیلی و فانتزی، مورد تحسین قرار گرفت. از جمله افتخارات آن می توان به نامزدی جایزه ساترن (Saturn Award) برای بهترین فیلم ترسناک اشاره کرد که نشان دهنده کیفیت و تأثیرگذاری آن در ژانر خود است.
- بازگشت به ریشه های ترس: یکی از اهداف اصلی فیلمسازان، بازگشت به ریشه های وحشت روانشناختی و اتمسفریک بود که در فیلم های اولیه «احضار» موفق عمل کرده بود. آنها می خواستند از اشتباهات «آنابل» اول که بیشتر بر جامپ اسکرهای سطحی تمرکز داشت، دوری کنند و فیلمی با عمق بیشتر ارائه دهند.
این جزئیات، نه تنها به درک بیشتر فرآیند خلق «آنابل: آفرینش» کمک می کند، بلکه نشان دهنده تلاش سازندگان برای ارائه اثری باکیفیت و تأثیرگذار در ژانر وحشت است.
امتیازات و نظر منتقدان: از راتن تومیتوز تا متاکریتیک
فیلم «آنابل: آفرینش» در زمان اکران خود، با واکنش های عمدتاً مثبتی از سوی منتقدان روبرو شد و توانست نمرات قابل قبولی را در پایگاه های داده معتبر کسب کند. این استقبال، نشان دهنده بهبود کیفیت فیلم نسبت به قسمت قبلی و کارگردانی موفق دیوید اف. سندبرگ بود.
در وب سایت «راتن تومیتوز» (Rotten Tomatoes)، که نقدهای منتقدان را جمع آوری و میانگین گیری می کند، «آنابل: آفرینش» با کسب ۶۸٪ امتیاز مثبت از ۱۴۱ نقد، به عنوان یک فیلم «تازه» (Fresh) شناخته شد. این نمره، در مقایسه با فیلم «آنابل» (۲۰۱۴) که تنها ۲۹٪ امتیاز مثبت کسب کرده بود، پیشرفت چشمگیری محسوب می شود و نشان می دهد که فیلم توانسته است رضایت بخش قابل توجهی از منتقدان را جلب کند. اجماع عمومی منتقدان در این سایت بر این بود که فیلم، با رویکردی هوشمندانه تر در ایجاد تعلیق و وحشت، داستانی منسجم تر و اجراهای قوی، تجربه ای ترسناک و رضایت بخش را ارائه می دهد.
همچنین، در وب سایت «متاکریتیک» (Metacritic) که بر اساس میانگین وزنی نقدهای برجسته امتیاز می دهد، «آنابل: آفرینش» موفق به کسب امتیاز ۶۲ از ۱۰۰ شد که بر اساس ۲۹ نقد جمع آوری شده است. این امتیاز نیز نشان دهنده نقدهای «عمدتاً مثبت» است و فیلم را در دسته آثار خوب و قابل قبول قرار می دهد. منتقدان در متاکریتیک، عمدتاً از فضاسازی، کارگردانی سندبرگ و عملکرد بازیگران کودک تمجید کرده بودند.
تحلیل تفاوت دیدگاه ها و دلیل آن
با وجود این نمرات مثبت، برخی از منتقدان نگاهی متفاوت و گاهی انتقادی تر به فیلم داشتند. اصلی ترین محور انتقادات، همانطور که در بخش نقاط ضعف اشاره شد، به محافظه کاری فیلم و عدم جسارت آن در شکستن کلیشه ها برمی گشت.
برای مثال، برخی تحلیل ها، «آنابل: آفرینش» را با تمثیلی مانند «پراید» مقایسه کردند – خودرویی که هرچند کارآمد و در دسترس است، اما فاقد نوآوری، کیفیت برجسته یا ویژگی های شگفت انگیز است که بتواند فراتر از حد انتظار ظاهر شود. این دسته از منتقدان، معتقد بودند که فیلم در حالی که بسیاری از اجزای لازم یک فیلم ترسناک را به خوبی کنار هم چیده است، اما از آن «جرقه خلاقانه» یا «ایده های اورجینال» که یک اثر را ماندگار می کند، بی بهره است. آن ها اشاره داشتند که فیلم بیش از حد به فرمول های موفق «احضار» وفادار مانده و در نتیجه، اثری «فرمول زده» و «استودیویی» به نظر می رسد که آزادی عمل کارگردان را محدود کرده است.
از سوی دیگر، طرفداران و بسیاری از منتقدان معتقد بودند که همین پایبندی به فرمول های اثبات شده «احضار»، نقطه قوت فیلم است، زیرا باعث شده «آنابل: آفرینش» نسبت به قسمت اول خود که با عجله و کیفیت پایین ساخته شده بود، به طور قابل توجهی بهتر عمل کند. این دیدگاه، فیلم را نه به عنوان یک اثر «ساختارشکن»، بلکه به عنوان یک «نمونه خوب و استاندارد» در ژانر وحشت ارزیابی می کرد که به اهداف خود (ترساندن، روایت ریشه ای، و ارتباط با جهان احضار) به خوبی دست یافته است.
این تفاوت در دیدگاه ها، عمدتاً ناشی از انتظارات متفاوت از یک فیلم ترسناک است. گروهی به دنبال نوآوری و ریسک پذیری بودند، در حالی که گروه دیگر از بهبود کیفیت و ارائه یک تجربه ترسناک استاندارد و مؤثر در چارچوب یک دنیای سینمایی، رضایت داشتند. به هر حال، با در نظر گرفتن نمرات و استقبال کلی، «آنابل: آفرینش» به عنوان یک موفقیت هنری و تجاری در ژانر وحشت شناخته می شود.
پایان بندی و نتیجه گیری: آیا ارزش تماشا دارد؟
فیلم «آنابل: آفرینش» بدون شک، یکی از برجسته ترین پیش درآمدهای ژانر وحشت در سال های اخیر و نقطه عطفی در مجموعه فیلم های «آنابل» محسوب می شود. این فیلم، با کارگردانی ماهرانه دیوید اف. سندبرگ، داستان سرایی منسجم و عمیق، و فضاسازی دلهره آور، توانست نه تنها ضعف های قسمت اول «آنابل» را جبران کند، بلکه استاندارد جدیدی را برای اسپین آف های دنیای سینمایی «احضار» تعریف نماید.
نقاط قوت فیلم، از جمله بازی های قوی، به ویژه از سوی بازیگران کودک، و ایجاد تعلیق روانشناختی به جای اتکای صرف به جامپ اسکرها، تجربه ای فراگیر و ترسناک را برای مخاطب فراهم می کند. فیلم به خوبی ریشه های شرارت عروسک آنابل را به تصویر می کشد و ارتباطات حیاتی با دیگر فیلم های دنیای احضار ایجاد می نماید که به غنای این جهان سینمایی می افزاید.
با این حال، همانطور که در تحلیل و بررسی مطرح شد، فیلم از برخی نقاط ضعف نیز رنج می برد؛ از جمله محافظه کاری در نوآوری و اتکا به فرمول های اثبات شده، که برای برخی منتقدان این حس را ایجاد می کند که فیلم می توانست جسورتر عمل کند. همچنین، برخی حفره های منطقی جزئی و نادیده گرفتن پتانسیل برخی روابط شخصیت ها، از جمله رابطه ی جنیس و لیندا پس از تسخیر شدن، می تواند از عمق عاطفی داستان بکاهد.
با این وجود، آیا «آنابل: آفرینش» ارزش تماشا دارد؟ پاسخ قاطعانه مثبت است.
- اگر از علاقه مندان پر و پا قرص ژانر وحشت و فیلم های فراطبیعی هستید، این فیلم با اتمسفر سنگین و لحظات دلهره آورش، شما را ناامید نخواهد کرد.
- اگر از طرفداران دنیای سینمایی احضار هستید و به دنبال درک عمیق تری از خط زمانی و ریشه های شرارت این جهان می گردید، «آنابل: آفرینش» یک اثر ضروری برای تماشا است که پازل بسیاری از رویدادها را تکمیل می کند.
- اگر به دنبال فیلمی هستید که ترس را با کیفیت کارگردانی و بازیگری خوب ارائه دهد و صرفاً به جامپ اسکرهای ارزان متکی نباشد، این فیلم انتخاب مناسبی است.
در نهایت، «آنابل: آفرینش» یک فیلم ترسناک موفق و تأثیرگذار است که جایگاه خود را در دنیای سینمایی احضار به خوبی پیدا کرده است. این فیلم نه تنها پیش درآمدی قدرتمند برای یک نماد وحشت است، بلکه نشان می دهد که ژانر ترسناک با رویکردی هوشمندانه و باکیفیت، همچنان می تواند مخاطبان را به شدت درگیر و مجذوب خود کند. تماشای این فیلم برای هر کسی که به دنبال تجربه ای از وحشت اصیل و خوش ساخت است، توصیه می شود.
برای تماشای آنلاین فیلم «آنابل: آفرینش» (Annabelle: Creation)، می توانید به پلتفرم های پخش قانونی فیلم در دسترس خود مراجعه کنید و تجربه ای عمیق از ریشه های شرارت را رقم بزنید.