میلاد عرفانپور عمیق نبودن شعر امروزی را از آسیبهای شعر میخواند و معتقد است که اگر شاعر خود را به سرودن شعر عاشقانه محدود کند، انحرافی است که در شعر ما به وجود آمده است.
به گزارش ایواره، میلاد عرفانپور، مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری، در نشست آسیبهای متداول شعر جوان که به همت موسسه فرهنگی شهرستان ادب در یازدهمین دوره آموزشی شعر آفتابگردانها برگزار شد، اظهار کرد: در اشکالات رویکردی شعر جوان، نقص مطالعاتی یا فقدان مطالعه لازم یکی از عوامل مهم به شمار میرود. یکی از سوالات مصاحبه ورودی به دورههای شعر آفتابگردانها این است که بیشتر از کدام شاعران معاصر و گذشتگان شعر خواندهاید. اصولا در فضای مجازی به صورت پراکنده مطالعه میکنید یا با مراجعه به دیوانها و کتابها مطالعه دارید؟ معمولا پاسخها ناامیدکننده است و شاعران جوان به صورت پراکنده مطالعه داشتهاند و به دیوان شاعران گذشته مراجعه نداشتهاند.
او افزود: همچنین شاعران معمولا در شعر معاصر نیز مطالعه کافی نداشتهاند و بعضا آثار بیش از ۶ شاعر را مطالعه نکردهاند، آن هم شاعرانی که در حوزه و قالبی خاص فعالیت میکنند. مثلا اگر شخصی غزل مینویسد فقط آثار چند غزلسرای برجسته را مطالعه کرده است. اینکه فقط در یک قالب و حوزه شعر نیز مطالعه داشته باشیم کافی نیست.
مدیر دفتر شعر موسسه شهرستان ادب بیان کرد: جایی نیز ممکن است مطالعه ادبی ما به افراط و آسیب دچار شود و آنجا جایی است که من به جای اینکه خود غرق عالم شعر باشم، همواره در عالم دیگران شنا میکنم و آنقدر غرق در مجموعه شعرها میشوم که مسافری در عوالم دیگران هستم و برای خود تفکر مستقل ندارم و شعرهایم بر اساس مطالعات من بوده است، نه عالم شهودی شاعری خودم.
شعر جوان امروز خالی از عمق شده است
عرفانپور تصریح کرد: برای شروع بد نیست که کسی آثار تمام شاعران معاصر را بخواند و حتی شعرش شبیه برخی از اشعار شاعران باشد اما برای شاعری که چندین سال فعالیت میکند مناسب و پذیرفته نیست که او را نسخهای درجه چندم از شاعر دیگری ببینیم. این سویه افراطی مطالعه است.
او با بیان اینکه راههای رفته را نباید تکرار کنیم، عنوان کرد: در دهه هفتاد، شاعران راههای بسیاری را آزمودهاند و آن اشعار از لحاظ بازیهای خاص فرمی، ساختاری و زبانی ممتاز و تجربههای خوبی بود اما توقف در آن خوب نیست. باید شناخت کلی از آن فضا داشته باشیم تا اگر کسی بپرسد در دهه هفتاد، دهه هشتاد، پیش از انقلاب و پس از انقلاب چه اتفاقاتی در فضای ادبیات و شعر رخ داد، از آن اطلاع داشته باشید. شاعری صرفا به اینکه گوشه خلوت خود بنشینم و چیزی بنویسم نیست بلکه این موارد نیز لازمه شاعری است.
مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری خاطرنشان کرد: برخی از شاعران فکر میکنند اگر مطالعه در حدی باشد که شعر بگویند، کفایت میکند درصورتیکه این کافی نیست، زیرا شاعران گذشته ما حکیم و بر علوم مختلف مسلط بودهاند و اکنون نیز باید چنین باشد. ما در قرن چهاردهم با خواندن چهار کتاب نمیتوانیم موفق باشیم. میتوانیم شعر بگوییم اما عمق آن مهم است. متأسفانه شعر جوان امروز خالی از عمق شده است. آنچه حافظ و سعدی را به جایگاهی که دارند رسانده، این بوده که مطالعاتشان و تاملاتی که خودشان کردهاند باعث شده به آنِ شاعرانه برسند.
شاعر نمیتواند با سیاست کاری نداشته باشد
عرفانپور با بیان اینکه شاعر باید سیاست بداند و نمیتواند بگوید با سیاست کاری ندارد، اظهار کرد: سیاست با زندگی همه ما کار دارد و در جایی هستیم که اگر کنشگر و تحلیلگر سیاسی نباشیم قربانی آن میشویم. برخی میگویند شاعر باید شعرش را بگوید و به سیاست کاری نداشته باشد که این بیان، خودش سیاستزدهترین بیان است. معمولا این را کسانی میگویند که خودشان با سیاست کار دارند و میخواهند شما بندگانی باشید که صرفا گوش به حرف جریانهای غالب شوید و تحلیل نداشته باشید.
او ادامه داد: در حوزه اجتماعی نیز همینگونه است و شاعر باید در آن حوزه تحلیل داشته باشد. خصوصا در این زمانه که مسائل سیاسی و اجتماعی آنقدر پیچیده شده که اگر شاعر به عنوان کنشگر مهم در عرصه اجتماع تحلیل نداشته باشد، بازی میخورد و اعتبارش را از دست میدهد. ویژگی عوام این است که تحلیل ندارد اما شاعر نباید از عوام باشد، بلکه باید جزو خواص قرار گیرد. شاعرانی که در زمانه خود به آن علاقهمندید اکثرا کسانی هستند که نوعی جهانبینی و تفکر دارند، نایستادند جایی که دیگران پیش از این در همان موقف ایستادهاند، بلکه حرکت کرده و برای یافتن دانش و حقیقت تلاش میکنند.
مدیر دفتر شعر موسسه فرهنگی شهرستان ادب با بیان اینکه اندیشه یکی از مهمترین عناصری است که برای شعر بیان میکنند، گفت: شعر بدون اندیشه ممکن است شعر باشد اما چقدر میتواند در جانها نفوذ کند؟ نباید به اندیشه ساده نگاه کرد. اندیشه باید در جان شاعر نشسته باشد، شاعر آن اندیشه را زندگی کرده و به حدی از معرفت رسیده باشد تا به صورت ناخوداگاه شعری دارای اندیشه، فکر و معرفت بسراید. وقتی زیستبوم شاعر زیستبوم حکمت و معرفت باشد، تفکر و تامل و خلوت سلوکی داشته باشد، آنچه بر زبان خواهد آورد مشئون از اندیشه و فکر و معرفت خواهد بود.
مگر عاشقانه تنها ژانر و گونه ادبی ماست؟
عرفانپور بیان کرد: یکی از مهمترین ضعفهای شعر ما این است که اغلب شعرها تبدیل به شعرهای عاطفی و عاشقانههای بعضا سطحی شده است. مگر عاشقانه تنها ژانر و گونه ادبی ماست؟ عاشقانه نوشتن خیلی خوب است اما تنها گونه ما در حوزه مضمون، عاشقانهسرایی نیست. عشق آشیانه شعر است و اگر اجتماعی و سیاسی نیز مینویسیم به دلیل این است عشق را در معرض خطر میبینیم اما نباید در حوزههای موضوعی خاص محدود بمانیم.
او با بیان اینکه مسئله بعدی در شعر جوان امروز نقابوارگی است، تصریح کرد: نقابوارگی یعنی عدم صداقت. یعنی آنچه من مینویسم با واقعیت من سازگار نباشد، بروز و ظهور من در شعرم از شخصیت، فکر و زیست من آئینگی نکند و برای پسند دیگران بنویسم، نه آنچه آئینه شخصیت و تجربه عقاید من است. همچنین تخصصگرایی یکی دیگر از ایرادها و مسیرهای انحرافی است که در شعر امروز به وجود آمده است. به معنای اینکه جریانهایی داریم که عاشقانهسراها، آئینیسراها و اجتماعیسراها را جدا میکند که این غلط است.
شعر عمارت بزرگی است که باید به تمام اتاقهای آن سر بزنید
مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری با بیان اینکه شاعر نباید خود را در یک اتاق محصور کند، گفت: شعر عمارت بزرگی است که اتاقهای بسیاری دارد و باید در طبیعت شاعری خود به همه آن اتاقها سرک بکشد، چراکه انسان ساحتهای مختلف وجودی دارد و باید در حوزههای مختلف شعر بنویسد.
عرفانپور خاطرنشان کرد: محدود کردن و سانسور کردن خود به این که فقط عاشقانه بگویید، انحرافی است که در شعر ما به وجود آمده است. اینکه در یک حوزه به صورت برجستهتر فعالیت داشته باشید و بخواهید بیشتر عاشقانه بسرایید مشکلی ندارد اما فقط عاشقانه نگویید و در حوزههای دیگر نیز قلم بزنید. گاهی عاشق نیستید اما عاشقانه مینویسید تا ویترین شعریتان خالی نباشد. اگر تاثر عاشقانه نداشتید، درباره آن ننویسید.
او ادامه داد: درباره شعر آئینی نیز همینگونه است. اگر برای اهل بیت(ع) میخواهید شعر بنویسید باید رسالت خود بدانید که شعر عاشقانه نجیب نیز داشته باشید؛ شعری که اگر معصوم در این جلسه حضور داشت بتوانید با افتخار برایش بخوانید و عاشقانهای باشد که بتوانید آن را در جمع خانواده اسلامی- ایرانی عرضه کنید. اگر چنین شعرهایی نداریم ضعف ماست و باید این حوزهها را پرورش دهیم.
شعر انقلاب اسلامی موضعمند است نه موضوعمند
مدیر دفتر شعر موسسه شهرستان ادب با اشاره به تعریف شاعر انقلاب اسلامی عنوان کرد: شاعر انقلاب اسلامی در تعریف ما یعنی شاعر زندگی. شاعری که هم شاعر عاشقانه خوب دارد، هم به موقع آن شعر اجتماعی و سیاسی خوب دارد. شعر انقلاب اسلامی شعر موضعمند است نه شعر موضوعمند و در موضوعات خلاصه نمیشود اما در هر موضوعی موضع دارد و موضع آن در جایگاه یک مسلمان ایرانی متفکر با پشتوانه دینی و عرفانی است.
عرفانپور با اشاره به تاثیر منفی رسانهها و جریانها به شعر جوان، اظهار کرد: رسانههای امروز بدون شک بر شعرهای ما و نوع پسند ما از شعر اثر گذاشتهاند و شاعر را ناخوداگاه در دالانهایی میبرند که قرار نبوده است در آنها حضور داشته باشد. نگذارید رسانهها و شبکههای اجتماعی شما را بسازد چراکه آنها کارخانههایی هستند که شاعر مورد پسند خود را میسازد. غرق رسانهها نشوید بلکه شما خود را بر رسانه غالب کنید. نگذارید جریانهایی که صرفا بلندگوهایی در رسانههای اجتماعی در حوزه شعر دارند و پرچمشان صرفا در اینستاگرام بالا است خود را جریان غالب بدانند. فریب نخورید و سواد رسانهای داشته باشید. همچنین خود را درگیر جریانها نکنید و تبدیل به پیاده نظام جریانها نشوید. جریانهای مختلف را بشناسید اما در نهایت به تشخص ادبی مورد نظر خود برسید.
مانند شاعر از خیابان عبور کنید نه عابر
او با بیان اینکه فقدان زیست شاعرانه در شعر جوان امروز یکی دیگران از اشکالات است، گفت: در بسیاری از اوقات مانند همه زندگی میکنیم اما انتظار داریم شاعر شگفتی باشیم که متفاوت از دیگران است. من که مثل دیگران زندگی میکنم، درس میخوانم، مثل دیگران تماشا میکنم و همانند دیگران از خیابان عبور میکنم نمیتوانم انتظار داشته باشم که شاعری با دریافت و بیان متفاوت باشم. شاعری نیاز به زیست شاعرانه دارد و این ساختنی نیست بلکه باید گام به گام باید در زیست شاعرانه حل شوید.
مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری ادامه داد: برای رسیدن به زیست شاعرانه، ابتدا باید تماشا کردن خود به اطراف را اصلاح کنید. به قول یکی از اساتید از خیابان میتوانید مثل عابر عبور کنید یا مثل شاعر عبور کنید. عابر عبور میکند تا از مبدا به مقصد برسد اما شاعر عبور میکند تا جزئیات آن مسیر را تماشا کند.
عرفانپور با اشاره به اینکه چشم و همچشمی، غرور و حسادت نیز مسئلهای است که در شعر جوان وجود دارد، عنوان کرد: آن شاعری که مدعی است چرا حقش را میخوردند و به او نمیپردازند شاعر موفقی نمیشود. نمیگویم شاعر نباید از خودش دفاع کند اما نباید «منم» داشته باشد. ویژگی برجستهای که در شاعران روزگار خود دیدیم تواضع است و به عنوان مثال مرحوم قیصر امینپور در تواضع و فروتنی برجسته بود.
اینکه میگویند شعر دارای تاریخ انقضاء نگویید غلط است
او اضافه کرد: اصولا شعر میگوییم اما شناختی از جایگاه شعر و شاعر نداریم و نمیدانیم در فرهنگ ما شاعری چه اصول و منازلی دارد. شعر مهمترین هنر ما بوده و هست، به گونهای که مقام معظم رهبری میگویند اگر فقط بتوانیم در یک هنر سرمایهگذاری کنیم و اجازه نداشته باشیم در هنرهای متعدد کار کنیم، آن هنر شعر است. در شعر بضاعت و سرمایهای داریم که شاید ملل دیگر نداشته باشند و شاید بتوانیم حتی به جرئت بتوانیم سر خود را بالا بگیریم و بگوییم ما بزرگترین مهد شعر هستیم.
مدیر دفتر شعر موسسه شهرستان ادب ضمن توصیه به شاعران، گفت: ایمان، عمل صالح، ذکر کثیر و ظلمستیزی اگر در شاعر به وجود آمد، در هر موضوعی شعر بگوید شعر حق است.
عرفانپور ادامه داد: حتما شنیدید که میگویند شعر مناسبتی و دارای تاریخ انقضاء نگویید که صحبت غلطی است. شاعر باید تکلیف را ببیند. ممکن است گاهی که از خیابان عبور میکنم اگر حس کنم نسبت به کودک دستفروشی تکلیف دارم حتی اگر مخاطبی نداشته باشم، باید درباره آن بنویسم و به تکلیف خود عمل کنم. و شعر اگر از سر تکلیف سروده شود، نفوذ میکند و ماندگار میشود. البته که شعر باید در لحظه کار خود را انجام دهد. با این اوصاف آیا ما امروز نسبت به ۱۵ هزار کودکی که در غزه شهید شدهاند، تکلیف نداریم؟ اگر نداریم که هیچ اما اگر داریم چرا در خصوص آن شعر نمیگوییم؟ حتی اگر مخاطب نداشته باشیم، سرودن چنین شعری باعث رشد ما میشود.
او در بخش دیگری از صحبتهایش در خصوص خلوت شاعرانه گفت: در شلوغی هم میتوان خلوت داشت. خلوت یعنی من غرق در درونم باشم حتی اگر اطرافم هزار نفر نیز باشند. البته که خلوت فیزیکی کمککننده است اما خلوت کردن با خود برای نوشتن لزوما تنها بودن نیست. با این حال فضای مجازی خلوت شاعر را برهم میزند، چراکه باعث میشود ذهنهایتان در معرض بمباران اطلاعات باشد و نتوانید خلوت داشته باشید. شاعران گذشته نیز به این دلیل خلوت بسیار داشتند که در معرض بمباران اطلاعات نبودند. خلوت خود را به رسانهها نفروشید و کمتر در فضای مجازی وقت بگذرانید.
زبان را جدی بگیرید
مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری با اشاره به آسیبهای شعر جوان در حوزه فنی، بیان کرد: در حوزه فنی یکی از ایرادهای متداول و رایج در شعر جوان موضوع جدی نگرفتن زبان است. یعنی شاعر جایگاه زبان و ظرفیت کلمات را به درستی نشناسد. شاعری یعنی شناخت زبان و استفاده نوین از ظرفیتهای زبانی. بسیاری از شاعران صرفا زبان را برای انتقال مفهوم استفاده میکنند و این او را به عمق و ژرفنایی در شعر نمیرساند.
عرفانپور افزود: عدم تعادل عینیت و ذهنیت یکی دیگر از اشکالات شعر جوان است. در حوزه عینیت منظور مصادیق، تصاویر و مفاهیم عینی و شفاف است و ذهنیت یعنی مفاهیم انتزاعی و تخیلی که عینیت ندارد اما به شعر کمک میکند که هردوی آنها نیاز است اما گاهی شاعران در عینیگرایی افراط میکنند و شعرشان دچار شعارزدگی و فقدان تخیل و شاعرانگی میشود و گاهی در ذهنیتگرایی افراط میکنند و شعر آنها دچار ابهام و پیچیدگی میشود.
ضعف تالیف مشکل عمده شاعران جوان است
او با بیان اینکه در بسیاری از شعرهای شاعران جوان ضعف تالیف وجود دارد، عنوان کرد: در داوری جشنوارهها مشاهده میکنیم مضمونی به ذهن شاعر رسیده که مضمون خوبی است اما در بستر و تالیف نتوانسته موفق عمل کند. این مشکل با پرورش دستگاه طبع شعر امکانپذیر است و لازمه آن ممارست، تمرین، خط زدن و نوشتن بسیار است.
مدیر دفتر شعر موسسه شهرستان ادب عنوان کرد: ضعف موسیقایی در شعر یکی دیگر از اشکالات است. در شعر جوانها زیاد میبینم که فهم از موسیقی کناری و درونی صحیح نیست. همچنین تنافر حروف، تشدیدهای نابهجا، استفاده از اختیارات بدون دلیل موجه موارد دیگری است که باعث ایجاد اشکال در شعرها میشود. همچنین سرفصل بسیار گسترده از اشکالهای پرتکرار شعر جوان کژتابیها است. کژتابی یعنی شاعر میخواسته چیزی بگوید اما چیز دیگری به مخاطب منتقل شده که گاهی معنای بدی میرساند. بر این اساس باید نسبت به ادبیات روزمره شناخت داشته باشیم تا دچار کژتابی نشویم.
عرفانپور ادامه داد: عدم اشراف به ساختار و قوالب مورد دیگری است که جزو ایرادات است. شاعران جوان معمولا به ظرفیتهای قوالب مختلف و ساختار آنها اشراف ندارند که اگر آنها را میشناختند، صرفا در یک قالب قلم نمیزدند و گاهی در هر قالب تجربهورزی میکردند. ازدحام تصویر و مفهوم نیز از ایرادات شاعران جوان است. گاهی در بیت آنقدر تصاویر متعدد و مفاهیم و کلیدواژههای بزرگ میبینیم که همدیگر را خنثی میکنند و ذهن مخاطب را دچار پراکندگی میکنند. در هر بیت به اندازه ظرفیت آن بیت میتوانیم تصویر و واژههای درشت استفاده کنیم و باید این را در نظر گرفت.
شاعری یک راهپیمایی طولانی است
علیرضا قزوه، مدیر مرکز شعر و موسیقی صداوسیما نیز در نشست «رسم شاعریـ یازدهمین دوره آموزشی شعر آفتابگردانها که به همت موسسه فرهنگی شهرستان ادب برگزار شد، با اشاره به تفاوت شاعر با عموم مردم اظهار کرد: شاعری گرفتن سیم برق عاطفه، احساس، عشق و خیال است به شکلی که برق سهفاز باشد و اگر دیگران آن را بگیرند خشک شوند اما شما که شاعر هستید را تکان ندهد.
او درباره اینکه شعر برای او از چه زمانی آغاز شده است، بیان کرد: از نزار قبانی، شاعر مطرح عرب میپرسند که شعر برایت از چه زمانی آغاز شد و او میگوید از وقتی که ناف مرا بریدند و خون شعر به دستان قابله پاشیده شد. اگر اینگونه تعریف نکنم باید بگویم در سالهای تحصیل من در سوم راهنمایی که همزمان با اوایل انقلاب اسلامی بود، سرودن شعر را آغاز کردم. در آن زمان یک معلم جغرافیا داشتم که من را تشویق به نوشتن شعر میکرد، درحالیکه از لحاظ اندیشه و تفکر با او سنخیتی نداشتم. او اندیشههای تودههای را رواج میداد و میخواست مرا با سیاوش کسرایی آشنا کند اما چون اندیشهاش را قبول نداشتم، فرار میکردم. با این حال آن معلم برای شروع با تشویقهایش کمک کرد.
قزوه افزود: من از سن ۱۳ سالگی شعر را شروع کردم اما به نظرم این سن برای شروع دیر بود، چراکه شاعرانی بودهاند که کمتر از این سن داشتند که شعر را آغاز کرده بودند؛ کسانی مانند فخرالدین عراقی، رهی معیری و بیدل در نوجوانی شاعر بودند. البته که برخی نیز در اواخر زندگی شعر را شروع کردند و موفق شدهاند و این امر نگرانکنندهای برای شاعران جوان نیست. پس اگر از ۲۰ سالگی شروع به سرودن کردهاید، در صورتی که تلاش کنید به آنچه میخواهید میرسید.
این شاعر ادامه داد: وقتی ۱۸ سال داشتم هر هفته به حوزه هنری میرفتم و هر دفعه حدود ۲۰ رباعی مینوشتم. پیش از آن سپید و نیمایی مینوشتم که مرحوم سید حسن حسینی میگفت شما نباید در شروع شاعری سپید و نیمایی ننویسید بلکه باید در ابتدا بر روی رباعی و دوبیتی کار کنید چراکه برای شنا کردن، وقتی هنوز کامل شنا را بلد نیستید نباید به دریا بروید، بلکه باید در استخری با عمق کم شنا کنید. با توجه به این موضوع پیشنهادم به شاعران جوان این است که هرچقدر هم تجربه دارند، هرکس دوبیتی و رباعی را تجربه نکرده باید برگردد و آن را تجربه کند تا فضای عاطفی و خیالپردازی در شعر او تقویت شود.
وی با اشاره به اهمیت مطالعه تذکرهها گفت: در روزگاران گذشته عالم سیاه مشق و تذکره دنیای جدی برای هر شاعر بود و هرکسی سیاه مشقی داشت که شعرهای دیگران را مینوشت و گاهی آنها را تبدیل به تذکره میکرد. آنها از شعر دیگران انتخاب داشتهاند و حتی از شعر خودشان نیز انتخاب میکردند؛ مثلا بیدل به انتخاب بیدل و صائب به انتخاب صائب از جمله آثاری است که میتوان دید. این عالم را باید شاعران امروز داشته باشند و شعرهای شاعران مختلف را بخوانند و جمعآوری کنند. حتی اگر با استفاده از تلفن همراه این کار را انجام دهند.
قزوه با اشاره به اینکه نباید مطالعه، باعث رها کردن فضای مجازی و استفاده از ظرفیتهای آن به صورت کلی شود، خاطرنشان کرد: جبهه انقلاب اسلامی به این نیاز دارد که شاعران در فضای مجازی نیز حضور داشته باشند و از فرهنگ و ادبیات انقلاب اسلامی دفاع کنند و حالا که اسرائیلیها نیز در این فضا فعال هستند، این برای وجدان جوانان انقلاب بد است که پاسخی به دشمن ندهند.
مدیر مرکز شعر و موسیقی صداوسیما در بخش دیگری از صحبتهای خود با بیان اینکه چکیده رساله مرحوم قیصر امینپور این است که میگوید هیچ نوآوری نیست که گسسته از سنت باشد، اظهار کرد: به نظرم سنت و نوآوری را باید توامان و لحظهای به کار برد و این نکتهای کلیدی است. دقیقا همانند رانندگی که همزمان باید مقابل و پشت سر را در ببینید تا تصادف نکنید. نگاه به آئینه پشت سر یعنی نگاه به گذشته و سنت و نگاه به جلو یعنی تفکر، اندیشه و نوآوری خود شاعر. همزمان که در حال نوشتن شعر و خرج تفکر خود هستید باید آن را گره بزنید با شعر شاعران گذشته ما مانند سعدی و این باید در لحظه رخ دهد. به هیچ وجه نباید شما را به گونهای بار بیاورند که بگویید نیاز به شاعرانی چون سعدی، حافظ و شهریار ندارم.
وی با بیان اینکه دنبال عنصرهای تکراری نیز در شعر نباشید، گفت: عنصرهایی وجود دارد که میتوانید در زیستبوم و زندگی خود پیدا کنید که با شما تطابق دارد. شعری که امروز شما میخواهید ارائه کنید یک آبمیوه ساده نیست بلکه یک معجون کامل است که دارای مواد بسیاری است.
قزوه در خصوص اینکه شاعران جوان چه قلههایی را برای رسیدن پیش روی خود تصور کنند، عنوان کرد: گاهی اوقات قلههای بزرگی را برای رسیدن به آنها تصور میکنم اما بد نیست ابتدا قلههای کوچکتری را پیش روی خود ببینیم تا به آنها برسیم و سپس قلههای بزرگتری را فتح کنیم. همچنین باید توجه کنیم که شاعری یک راهپیمایی طولانی است. اگر میخواهید شاعر باشید باید تمام عمر بدوید و آن کسی برنده است که بیشتر در این راه بدود، تلاش کند و این راه دغدغه او باشد.
انتهای پیام