عندلیبان را چه پیش آمد؟ هزاران را چه شد؟  

یادی از استاد فقید جمشید عندلیبی؛

عندلیبان را چه پیش آمد؟ هزاران را چه شد؟  

عمده آلبوم‌های دهه 60 شجریان، ناظری، صدیق تعریف و رضوی سروستانی ردپای محکمی از نوای نی جمشید عندلیبی دارند. آن خوش‌سیرت سنندجی در نیمه اول دهه 70 دیگران را هم همراهی کرد و برای افتخاری نیز دو آلبوم ساخت.

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا- *یاسر مختاری؛ قلم وقتی برای سوگ نچرخد باید آن را شکست، اما مشکل قلم نیست، غم است که او را از حرکت و چرخیدن باز می‌دارد، غم مرگ بزرگان و خنیاگران غمی است این چنین، چنان سترگ است که واژه خود را می‌بازد و آوا خود را گم می‌کند.

نی‌نوا، یادایام، دل مجنون، باباطاهر، خراسانیات، سرو چمان، پیام نسیم، دستان، دود عود و … همه در یک ساز مشترک بودند، «نی» آنکه مولانا آن را شکوه‌گر جدایی‌ها می‌خواند و حکایت‌ها از زبان او باز می‌گفت. خنیاگر همه آنها هم یک نفر بود «جمشید عندلیبی» او که در کودکی آکاردئون دست گرفت، اما نوای نی او را بیقرار ساخت و خود همچون نی شکوه‌گر زمانه، نی بود که او را از زادگاهش سنندج جدا ساخت و به تهران کشاند و سپس او را به محضر یگانه خنیاگر مکتب اصفهان، کسایی بزرگ کشاند تا نزد او تلمذ کند.

جمشید بود که عندلیب‌وار از میان شاگرادان کسایی یگانه هزار دستان شد. او که نی‌نوا را نواخت و «شکوه‌ها ز دست زمانه» کرد. او که یاد ایام را در گلشن فغان کرد و فهماند «سلسله موی دوست حلقه دام بلاست؛ هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجرا است» او که «باباطاهر» ساخت و دو بیتی‌های عارف شوریده همدانی را جاودان کرد، نه جمشید جم که عندلیب عندلیبان نوه عارف سنندجی و خالق نوای جاودانه «بازهوای وطنم»، استاد بزرگ «دف» خلیفه عبدالصمد و پسر عبدلخالق، ممیز خوش‌نام دارایی کردستان، بود.

هم او بود که با «بم نرم» شروع می‌کرد، «اوج» می‌گرفت و با «قیض» و «پس قیض» ناله نی را به گوش همه می‌رساند. آنکه اهل موسیقی اصیل ایرانی باشد می‌داند که او که بود، از کجا آمد؟ چگونه یار همراه سلطان آواز ایران شد؟ او که فراز و فرود موسیقی می‌دانست یار ثابت عارف بود و مشکاتیان، در کنار جلیل برادر بزرگش عضو ثابت مولانا هم بود. عمده آلبوم‌های دهه شصت شجریان، ناظری، صدیق تعریف و رضوی سروستانی ردپای محکمی از نوای نی جمشید دارند.

آن خوش‌سیرت سنندجی در نیمه اول دهه هفتاد هم با شجریان بود، در ادامه کم کم دیگران را هم همراهی کرد برای افتخاری دو آلبوم ساخت و چند قطعه و آهنگ بی‌کلام ساخت. از اواسط دهه ۸۰ آرام آرام گوشه‌گیر شد و به کنج عزلت رفت در دهه ۹۰، خاموشی گزید. اما نی‌نواز شهیر با آغاز سده جدید کم کم از کنج عزلت بیرون خزید، دوباره برخی شاگردان قدیمی را جمع کرد تا تکنیک‌های کاملتری را به آنان آموزش دهد. شاگردان جدیدی را هم به کلاس خود آورد و از ابتدا فراگیری ساز نی را به آنان آموزش داد. قرار بود آلبوم جدیدی بسازد و کتاب ردیف نوازی خود را منتشر کند، اما ۱۵ اسفندماه ۱۴۰۲ اجل به او مهلت نداد.

کار این استاد نی‌نوازی تنها نواختن، آهنگ ساختن و آموزش نبود، او خود سازنده ساز نی هم بود، نی‌نوازان می‌دانند که در زمان بم و اوج، این ساز را نتی کم است و کلیدی برای آن سازه در آن تعبیه نیست. از قدیم هم نوازندگان محدودیت آن را پذیرفته بودند که نمی‌توان در نی‌های خود «سی» داشته باشند، اما جمشید هرگز این محدودیت را نپذیرفت در پایین کلید «دو» کلیدی تا «سی» را هم بتوان نواخت. آری استاد جمشید عندلیبی چنین استاد سترگی  بود که قلم باید در سوگش خود را ببازد و آوا خود را گم کند.

* نویسنده، نوازنده و از شاگردان استاد عندلیبی

دکمه بازگشت به بالا