سلول های پیکر نازنینش و با وجود داشتن بیماری های گوناگون ، از دیابت ، تا فشار خون و … هیچگاه دم از ناتوانی و خستگی نزده ، و با دیدارها و ملاقات های گوناگون روزانه او ، که تعداد آن ها گاه از پنجاه و یا افزون بر آن بشمار می آید ، از بامدادان هر روز تا پاسی از شب در تب و تاب خدمت و پاسخ به مراجعین و دیدار کنندگان از هر قشر جامعه ایرانی و خارج از آن ، چه درون مرزی ، و چه برون مرزی ، روحانی و دانشگاهی ، وزیر ، و نماینده مجلس ، استاندار و شهردار ، امامان جمعه و دهها صاحبان دیگر پیشه ها ، هنرمندان ، و نویسندگان ، قرآن پژوهان و تاریخ نگاران ، محققین و پژوهشگران حوزوی و دانشگاهی ، مسئولین حوزه های علمیه کشور ، و نیز دیگر کشورهای اسلامی و تشکًل های مذهبی ، و عاشورایی ، از بنیاد دعبل ، تا مداحان سنًتی ، از أئمه جمعه و جماعات تا ماموستاهای اهل سنت، از علمای اهل تسنن ایران ، تا دیگر علمای اقالیم قبله ، از شیعه و سنی ، از کشیشان پروتستان ها تا کاتولیک ها و بابتیست های گرجستان ، از اساتید و روسای دانشگاه های گوناگون ایران ، خارج از آن ، از سفیران کشورهای اسلامی و غربی ، از گروه های ورزشکار ایرانی و نیز عراقی ، به ویژه از یاد رفتگان از آنان ، از معلولین و روشندلان ، فشرده آن که دروازه دفتر کار و فعالیت او ، برای هر انسانی از نزدیکترین تا اقصی نقاط جهان همواره گشوده بوده و با روی گشاده وی روبرو می گردد ، یعنی حجة الاسلام و المسلمین حاج سید جواد شهرستانی ، شخصیتی در قامت یک نهاد ، که نه تنها نمایندگی مرجعیت شیعه را عهده دار است ، بلکه افزون بر آن می توان با قاطعیت اظهار داشت که وی نمایندگی شیعه واقعی ، و مسلمان حقیقی ، و انسانیت و بشر دوستی را در سلول های پیکر خود نهادینه کرده و اجازه خمودی و سستی را که اکنون دهه هفتم از زندگی پر تلاش علمی ، فرهنگی ، خدماتی خود را پشت سر نهاده است ، به آن ها نمی دهد.
بار الها ! توانش افزون ، سینه اش گسترده تر ، سلول های پیکرش قدرتمند تر ، و خدماتش به انسان ها از هر تیره و نژاد و مذهب و دین ، فزون تر باد!
به دیدار از ایتام در مجتمع أمیر المومنین (ع) قم رهسپار شوم. این دار الایتام نزدیک به ۱۴ سال پیش با اشراف دفتر حضرت آیة الله سیستانی و تلاش و اشراف جناب حجة الاسلام و المسلمین شهرستانی فعالیت خود را آغاز نموده و سال به سال بر گستردگی و فعالیت و شکوفایی و بهره از موهبت های نهفته در این کودکان و نو جوانان دختر و پسر یتیم که اغلب از خانواده های شهداء و مدافعان حرم بشمار می آیند ، افزوده گردیده است.
این مجتمع که شامل سه طبقه محیط آموزشی است ، در سه بخش علمی ، هنری ، ورزشی از روانخوانی ، تجوید قرآن ، تفسیر و شرح نهج البلاغه ، کامپیوتر و زبان انگلیسی ، شعر و ادبیات ، کلاس بُنیه های علمی و کتابخانه ، خیاطی و دوخت ، معرًق چوب ، گلدوزی ، سنگ دوزی ، چرم دوزی ، تابلو فرش ، خطً تحریری ، نقاشی و طراحی و بخش هایی از رشته های گوناگون ورزشی همچون بازی های فکری ، والیبال ، تنیس روی میز ، آمادگی جسمانی ، ژیمناستیک ، فعالیت داشته و این عزیزان هریک موهبت های نهفته خود را در این رشته ها ، با امکاناتی که در اختیار آنان قرار داده شده است ، به ظهور می رسانند.
در این مجتمع که برای نخستین بار در تاریخ ، مرجعیت در آن ورود کرده ، و دار الایتامی گسترده و منظم با مدیریتی توانا و نظارت عالی از سوی دست و بازوهای آیة الله شهرستانی ، همچون حاج علاء نجف و دیگر عزیزان ، مکان و خانه آرام و روح بخشی را برای این عزیزان یتیم فراهم آورده که تردید ندارم موجب تایید حضرت ولی عصر (عج) و امیر المومنین و امامان معصوم علیهم السلام خواهد بود.
هنگام ورود به این مجتمع ، دخترکی خردسال ، با جملاتی احساس برانگیز از سویی و تاثر آور ، از سوی دیگر خطاب به پدر خود ، آیة الله شهرستانی ، با نوا و زبان پر احساسش که از اعماق قلبش تراوش می نمود ، خوش آمد گفت و دیدگان ما را اشک آلود نمود!
سپس با سرود دختران در باره مولا که به طرز زیبایی آرایش مکانی به خود داده ، روبرو شدیم.
آنگاه از بخش های گوناگون ویژه دختران و پسران این مجتمع بازدید نمودیم و با هنرهای دست ساخت آنان که از زیبایی فراوانی برخوردار بود ، شگفت زده شدیم!
در پایان نیز سرود زیبایی که گروه پسران این مجتمع و با نوایی روح پسند ، همنوا گردیده بودند ، را شنیدیم و حسً نمودیم و با دیدگانی اشک بار ، اشک لذًت از دیدار ، اشک دیدن آینده روشن این عزیزان ، و اشک توفیق خدمت این بزرگ ، و با دعا برای سلامتی و طول عمر با عزًت آیة الله العظمی سیستانی ، و دست و بازو و نماینده و داماد آن مرجع عظیم الشأن ، این خانه دل و روح را ترک نمودیم.
در این هنگام که در اتوموبیل و در خدمت جناب شهرستانی بودم ، در اندیشه خود ضمن تقدیر از این اقدام زیبا و خدا پسندانه ، این روایت به ذهنم خطور نمودکه ضرورت اکرام و محبتورزی نسبت به یتیم به حدّی است که در روایتی زیبا از پیامبر (صلی الله علیه و اله) وارد شده است:
«هنگامی که یتیمی گریه میکند، عرش خدا به لرزه میافتد. آن گاه خدای تبارک و تعالی میفرماید: چه کسی بنده مرا که پدر و مادرش را در خردسالی از او گرفتم به گریه در آورد؟ به عزت و جلالم سوگند، هر کس او را ساکت کند، بهشت را بر او واجب می کنم».
پس ای بزرگ ! ای سید خدمتگزار ، بهشت دنیا و آخرت بر تو گوارا باد!
این بازدید و دیدار عزیزان یتیم ، مرا بر آن داشت که پیشینه این مراکز و یتیم خانه ها را به قلم نگاره در آورم ، که شاید بهره ای هرچند ناچیز و اندک ، نیز نصیب این صاحب قلم گردد ، انشاء الله
اکرام و نوازش یتیمان مسئلهای است که در قرآن کریم و کلمات بزرگان دین بسیار بدان سفارش شده و یتیم نوازی شرط ورود به بهشت و ظلم و تجاوز به حقوق و اموال آنها موجب خسران و عذاب الهی معرفی شده است. در مقاله حاضر پس از مفهوم شناسی واژهی یتیم، مصادیق آن از دیدگاه قرآن و سنّت بررسی شده و آنگاه در پایان اموری را که خداوند انسانها را نسبت به یتیمان بدان سفارش کرده و آنها را در قبال آنها مسئول دانسته، بررسی شده است.
در روایتی از وجود امام صادق(علیهالسلام) وارد شده است که هر کس بخواهد مشمول رحمت خداوند گردد و وارد بهشت شود… باید نسبت به یتیمان دلسوز و مهربان باشد.
در هر جامعه گروهی از کودکان هستند که والدین خود را که بر اثر عواملی ممکن است از دست داده و بیکس و تنها مانده باشدند و به دارالایتام سپرده شوند. بحث در یتیمان فقط مسئله معاش و مادیات نیست هر چند که نبود آن ها نیز بسیار سخت است، اما آن چه که از خوراک و پوشاک مهمتر است، محبت و مورد توجه واقع شدن است؛ چرا که انسان موجودی لطیف و تشنه محبت، به ویژه در دوران کودکی است، حال اگر چین افرادی محبت نبینند و بدون عشق بزرگ شوند، هیچ تضمینی برای داشتن زندگی سالم برای آنها وجود ندارد و چه بسا ممکن است دچار بحرانهای شخصیتی و اجتماعی شوند. زیرا در محیط خانواده است که انسان تربیت معنوی، اجتماعی و اخلاقی میشود و عدم داشتن خانواده در کودکان یتیم منجر به صدمات جبرانناپذیر روحی میگردد. لذا چه بهتر است به جای یتیم خانهها، یتیمان درون خانه رشد پیدا کنند و مانند فرزندان خود با آنها برخورد شود و تا در محیط گرم و امن خانه، کمتر احساس نبود والدین خود را کنند.
در قرآن خداوند در برخی آیات سفارش و تأکید فراوانی بر لزوم محبت و مهربانی نسبت به یتیمان کرده است و با تعابیر مختلف به احسان یتیم دعوت کرده و اجر و پاداش فراوانی برای آن در نظر گرفته است. در مقابل هر گونه ظلم و بد رفتاری با آنان را سرزنش و گناهی نابخشودنی شمرده است. این تحقیق مسئله اکرام یتیم و جوانب مختلف آنرا در قرآن کریم و روایات مورد بررسی قرار داده است.
نیاز به محبت و توجه در هر انسانی وجود دارد و همین عامل است که سبب رشد انسان می شود، حال آن که این نیاز و خواسته در کودکان شدیدتر است و این نیاز به وسیله والدین رفع میگردد. پس یتیم در کودکی از این نعمت محروم است و لذا در اسلام چه بسیار سفارش به نوازش کودک یتیم شده و به محبت نسبت به یتیم اجر و منزلتی فراوانی نزد خدا وجود دارد. خدا در مورد یتیم نوازی در قرآن می فرماید:
(لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آَمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآَخِرِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآَتَی الْمَالَ عَلَی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ …..).
نیکوکاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و [یا] مغرب بگردانید بلکه نیکی آن است که کسی به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب [آسمانی] و پیامبران ایمان آورد و مال [خود] را با وجود دوست داشتنش به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان و گدایان و در [راه آزاد کردن] بندگان بدهد. دارالاَیْتام، محلی برای نگهداری و آموزش و پرورش کودکان یتیم و بیسرپرست. مسلمانان از نخستین سال هجرت، درگیر جنگ با مشرکان مکه و سپس طوایف و اقوام دیگر شدند و شمار زیادی کودک یتیم و بیسرپرست بهجای ماندند؛ پیامبر اسلام ص نیز یتیم بود و قرآن این ویژگی آن حضرت را یادآوری کرده و از ایشان خواسته است که با یتیمان نیک رفتار باشد. در آیات متعدد قرآن، همچنین به رعایت حال ایتام و دستبرد نزدن به اموال آنها سفارش شدهاست. در سنّت پیامبر و در نتیجه در احکام و قوانین فقهی و حقوقی اسلام نیز، رعایت حال یتیمان مورد توجه بسیار قرار گرفته است .
مجموعه موارد موجب گردیده است که مسلمانان نگاه ویژهای به یتیمان داشته باشند. با این حال، دارالایتام یا پرورشگاه به معنای محلی که زندگی کودکان یتیم به صورت شبانهروزی تا رسیدن به سن بلوغ در آن سپری میشود، متعلق به عصر جدید است و درباره وجود چنین مراکزی در قرون پیشین گزارشی در دست نیست. در این نگار مقاله ، ابتدا به چگونگی تعامل جامعه اسلامی با یتیمان، بهویژه در دو حوزه مراقبت از اموال یتیمان و آموزش آنها، می پردازیم و سپس پرورشگاهها به عنوان نهادهایی که در عصر جدید متولی سرپرستی و نگهداری کودکاناند، مطالعه و بررسی می گردد.
در قرآن کریم (نساء: ۱۰ )، تصرف ظالمانه اموال یتیمان منع و بسیار نکوهش شده و خوردن مال یتیم، فروریختن آتش در شکم دانسته شده است. این منع شدید موجب شد مسلمانان در حفظ اموالی که یتیمان به ارث میبردند، دقت و وسواس فراوان داشته باشند و دستگاههای قضائی و خلفا و حکمرانان ، تدابیری برای مراقبت از این اموال در نظر گیرند. به گزارش ابنعساکر ، عبدالرحمانبن معاویةبن حُدَیج (متوفی 95) در مصر، نخستین قاضی بود که مراقبت از اموال یتیمان هر قوم را به عَریف آن قوم سپرد و برای آن، نامه و سند رسمی تهیه کرد. بهعلاوه، در بسیاری از فرمانهایی که خلفا، سلاطین و امرا برای نقیبان ، قضات و کارفرمایان خویش مینوشتند، آنها را به مراقبت از اموال یتیمان سفارش کرده و گاه راهکارهایی برای این امر در نظر گرفته بودند . در تشکیلات دیوانی ایوبیان (قرن ششم ـ هفتم) و ممالیک در مصر و شام (قرن هفتم ـ دهم)، منصبی تحت عنوان ( ناظرالایتام ) یا ( عاملالایتام ) وجود داشت که وظیفه اصلی صاحب آن سرپرستی و محافظت از اموال یتیمان بود.
سپردن این منصب به افراد مهم و سرشناس، از جمله محتسب، حاکی از اهمیت آن در دوره سلاطین مذکور است. ناظرالایتام، به هنگام خرید و فروش اموال یتیمان، مبایعه نامهای در حضور شاهدان تهیه میکرد . در تشکیلات اداری این دوران، همچنین از ( دیوانالایتام ) سخن گفته شده است که به نظر میرسد اموال یتیمان در آن ثبت و ضبط میشده است .در میانه قرن سیزدهم، در قلمرو عثمانی سازمانی به نام «نظارت اموال الایتام» با خزانهای به اسم ( صندوقالایتام ) ایجاد شد که ریاست آن را «مدیر صندوقالایتام» برعهده داشت و در ولایات و نواحی مختلف دارای نمایندگی هایی بود. بدینترتیب، شاید برای نخستین بار، نظارت بر اموال یتیمان از نهادهای شرعی به چنین سازمانی منتقل شد .آموزش دینی و تربیت یتیمان نیز در جامعه اسلامی جایگاه و اهمیت ویژهای داشته است. آموزش کودکان در مسجد، به دلیل حفظ حرمت و پرهیز از نجسشدن آن، در فرهنگ اسلامی امری ممنوع و مذموم بود. بهعلاوه، توصیه میشد که از آموزش کودکان در خانههای آنها نیز پرهیز شود. این محذورات و نیز این نکته که بسیاری از یتیمان اساسا خانه و سرپناه مناسب نداشتند، موجب گردید که در جوامع، مساجد، مدارس، خانقاه ها، بیمارستان ها و سایر نهادهای آموزشی که به تعلیم و آموزش کودکان میپرداختند، مکانی نیز به تعلیم و تربیت ایتام اختصاص یابد. این مکانها که در منابع مکتب/ مکاتبالایتام خوانده شدهاند، بیشک مهمترین و گستردهترین نهاد متولی آموزشهای ابتدایی به کودکان یتیم در شرق و غرب جهان اسلام به شمار میروند .
ولیدبن عبدالملک ، ششمین خلیفه اموی، از نخستین خلفایی است که به تربیت و آموزش یتیمان همت گماشت. او برای یتیمان ( مؤدِّب ) ویژه برگزید و برای آنها «اخراجات معین کرد».
گزارشهایی نیز از دوره عباسیان در دست است که نشان میدهد در بغداد یا شهرهای دیگر، مکاتبی برای آموزش ایتام دایر بوده است. برای نمونه شمسالملک (متوفی ۵۱۷ ، فرزند خواجه نظامالملک طوسی)، و انوشیروانبن خالد کاشی (متوفی ۵۳۲ ، وزیر مسترشد عباسی)، هریک در بغداد مکتبی برای آموزش کودکان یتیم ایجاد کرده بودند. در مدرسه مستنصریه بغداد نیز، که در ۶۳۱ کار بنای آن به اتمام رسید، مکتبی برای یتیمان در نظر گرفته شده بود . شاید مهمترین گزارش از ایجاد مکتب ایتام پس از عباسیان، درباره «بیتالتعلیم» واقع در ( رَبع رشیدی ) در تبریز باشد.
در وقفنامههای موجود، در بیان مجاوران و ملازمان ربع رشیدی از ده کودک یتیم نیز سخن رفته است که در محله صالحیه سکونت داشتند و در بیتالتعلیم به آموزش قرآن و خواندن و نوشتن میپرداختند. علاوه بر معلمی که مسئول آموزش این یتیمان بود، فردی با عنوان ( اتابک )سرپرستی و تربیت و رسیدگی به اوضاع بهداشت، تغذیه و پوشاک آنها را برعهده داشت. اتابک مجرد و سالخورده و مشفق و معتمَد بود. او هر روز کودکان را به بیتالتعلیم میبرد و پس از پایان زمان آموزش، آنها را به سکونت گاهشان برمیگرداند. خواجه رشیدالدین از محل اوقاف برای یتیمان و معلم و اتابک آنها «مُشاهَره» (جیره ماهیانه) و «میاوَمه» (جیره روزانه) نقدی و جنسی مقرر کرده بود. این کودکان پس از رسیدن به سن بلوغ و دریافت آموزشهای اولیه، جای خود را به گروهی دیگر میدادند.در عصر صفوی، به دستور شاهطهماسب اول ، مکتبخانههایی برای ایتام در برخی شهرهای ایران از جمله مشهد، سبزوار، استرآباد، قم، یزد، کاشان، تبریز و اردبیل ساخته شد که از آن میان، مکتبخانه ایتام مشهد در کنار حرم رضوی با موقوفات بسیارش تا اواخر عصر قاجاری نیز فعال بود و چهل پسر و چهل دختر یتیم در آن تعلیم و پرورش مییافتند.
بیشترین گزارشها در منابع، درباره ایجاد مکتب ایتام در مصر و شام در دوره ایوبیان و ممالیک است. هدف اصلی از تأسیس این مراکز، آموزش قرآن به یتیمان بوده است. بهگونهای که گاه دارالایتام یا مکتبالایتام در منابع این دوره مترادف دارالقرآن به کار رفته است. ابنجبیر (متوفی ۶۱۴ ) ، نیز از «محاضر» یا مکاتبی گزارش کرده است که در زمان او در قاهره و دمشق فعال بودهاند. وجود پانزده مکتب ایتام در شهر حلب در قرن نهم که منسوب به افراد عادی یا امرا و فرمانروایان یا دانشمندان بودهاند، حکایت از توجه مردم، از گروههای مختلف، به ایجاد چنین مراکزی دارد
مکاتب ایتام اغلب به مراکز آموزشی چون مسجد جامع ها و مساجد و مدارس و خانقاهها و بیمارستان ها وابسته بودند. برای نمونه جامعالازهر، جامع آقسنقر، جامع حاکمی، خانقاه مظفری، خانقاه علائیه، بیمارستان منصوری و مدرسه سلطانحسنبن ناصر محمدبن قَلاوون، همگی در قاهره، و مدارس تنکزیه و طَشتمَریه در بیتالمقدس هریک دارای مکتب ایتام بودند. برخی دیگر از مکاتب ایتام به دست افراد خیّر و نیکوکار بنا میشد یا این افراد بخشی از اموال و دارایی های خود را برای این مدارس وقف میکردند.
در منابع این دوره همچنین، مکتب/ مکاتبالسبیل برای اشاره به مکاتب ویژه آموزش ایتام به کار رفته که حاکی از خیریّه بودن این مراکز است. در مکاتب ایتام، یک یا دو ( مؤدِّب )برای آموزش قرآن به یتیمان در نظر گرفته میشد. این مؤدبان را فقیه نیز مینامیدند. در مکتب ایتامی که به ( دارالقرآن دلامیه ) در دمشق وابسته بود، فردی با عنوان شیخ، آموزش ایتام را برعهده داشت و دو نفر دیگر ، یکی با عنوان ناظر و دیگری عامل، وی را در این کار یاری می دادند. ( مؤدب ) لازم بود عالم به قرآن و آشنا به خط و زبان عربی باشد، چرا که وی علاوه بر قرآن، برخی آداب دینی و نیز خواندن و نوشتن را به کودکان آموزش میداد. اضافه بر آن ، او می بایست فردی دیندار، نیکوکار، آشنا با علوم شرعی، خوشخلق، مهربان و با ادب و نیز متأهل باشد. هزینه مکتب ایتام عمدتا از راه وقف تأمین می گردید. برای مؤدبان و یتیمان ، حقوق و مستمری نقدی و جنسی به صورت روزانه و ماهیانه تعیین میگردید.
تعداد کودکان و مؤدبان و مقدار مقرری براساس نظر واقف و نیز وسعت و امکانات مکتب، متفاوت بود. گزارشها نشان میدهد که تعداد کودکان از سیصد تن و بیش از آن، تا حداقل شش تن در هر مکتب بوده است. اغلب برای کودکان ، علاوه بر مقرری نقدی، مقداری نان و حلوا و برخی خوراکی ها و دیگر نیازمندی هادو نیز لباسهای زمستانی و تابستانی تعیین میشده است. در حالی که برخی گزارش ها نشان میدهند که در قرن نهم، مقرری نقدی یک مؤدب بین پنجاه تا شصت درهم در ماه بوده است. گزارشی از یک مکتب ایتام در مصر، در اوایل قرن دهم، نشان میدهد که برای مؤدب چهارصد و برای ایتام هر کدام صد درهم در ماه اختصاص یافته بوده است.
اگر این مقرری ها آنچه به صورت جنسی به مؤدبان و یتیمان داده میشد، اضافه شود شاید بتوان نتیجه گرفت که در مقایسه با سایر معلمان و کودکان، به این افراد توجه بیشتری میشده است و وضع مالی نسبتا بهتری داشتهاند. علاوه بر مکاتب ایتام، در برخی مدارس، در کنار استادان و مُعیدان، معلمانی نیز برای آموزش کودکان یتیم برگزیده میشدند یا برخی از استادان و معلمان علاوه بر آموزش کودکان و دانشجویان عادی، بخشی از وقت خود را به آموزش ایتام اختصاص میدادند. واقفان به تربیت و آموزش ایتام توجه ویژه میکردند و گاه خود بهرغم مشاغل و مناصبی که داشتند، شخصآ به احوال آنها رسیدگی می نمودند. بهرغم آگاهی های موجود درباره مکاتب ایتام، برخی از مطالب اساسی را درباره این مراکز نمیتوان بهروشنی و درستی مشخص کرد و اطلاعاتی درباره آنها در منابع یافت نمیشود؛ به عنوان نمونه چگونگی گزینش ایتام و مدت زمان آموزش آنها در این مراکز شناخته نیست. همچنین، معلوم نیست که آیا آنان به صورت شبانه روزی در این مکاتب نگهداری میشدند و سرپرستی آنها هم برعهده متولیان این مراکز بود یا نه؟
از همینرو، اگرچه مکاتب ایتام بخشی از وظایف دارالایتام ها و پرورشگاه های دوره جدید را برعهده داشتند، نمیتوان این مرکز را بهطور کلی با دارالایتام مقایسه کرد. هرچند به نظر میرسد براساس نظام سربازگیری در دوره ممالیک، که به تربیت غلامان و افراد یتیم و بیسرپرست برای پیوستن به دستگاههای نظامی و اداری توجه ویژه میشد، احتمالا مراکزی برای نگهداری و دادن آموزشهای لازم به کودکان یتیم در این دوره وجود داشته است. دارالایتام یا یتیمخانه نهادی اجتماعی است که در سرزمین های اسلامی از اواخر قرن سیزدهم تشکیل شد و سپس در سراسر قرن چهاردهم، بهویژه پس از تشکیل کشورهای مستقل مسلمان، رشد کمّی و کیفی سریع و چشمگیری یافت. درواقع، نگهداری یتیمان در دوره جدید، بهویژه به هنگام فقر و تنگدستی، یکی از معضِلات جدّی جوامع به شمار میرود. همین امر مردم و دولتها را به چارهاندیشی از طریق ایجاد مراکز نگهداری کودکان به صورت شبانه روزی واداشته است. در این مراکز، از یتیمان، از نوزادی یا سنین بالاتر تا هنگام بلوغ که بتوانند با تکیه به خویش در جامعه زندگی کنند، نگهداری میشود و در این مدت، همه آنچه یک خانواده برای فرزندان خویش فراهم میکند، از نیازمندی های زندگی و امکانات آموزشی، پرورشی، رفاهی و تفریحی، در حد توان در اختیار این کودکان قرار داده میشود. در برخی یتیمخانهها که توان مالی بیشتری داشتهاند، امکانات و تسهیلات رفاهی، تفریحی و آموزشی بهاندازهای بوده است که کودکان پرورشیافته در آنها از هنرمندان و موفقترین افراد و متخصصان جامعه خویش میشدهاند، بهگونهای که حتی خانوادهها تلاش میکردند با سپردن فرزندان خود به این مراکز، زمینه علم و مهارتآموزی و درنتیجه موفقیت آنها را فراهم سازند. حتی فارغالتحصیلان برخی از دارالایتام ها چون ( دارالشفقه ) در استانبول، با تشکیل انجمن ها و جذب در مراکز نظامی و دولتی، نقش بیشتری در جامعه داشتند.
در بسیاری از یتیمخانهها، علاوه بر آموزشهای علمی رایج در مدارس و مکاتب چون خواندن و نوشتن، آداب دینی و مقدمات علوم شرعی و دانش های ریاضی، جغرافیا و تاریخ، به کودکان ، مهارت های عملی و فنی نیز آموزش میدادند تا آنها پس از به پایان رساندن دوره اقامت در یتیمخانه، بتوانند شغلی برگزینند یا در زندگی خصوصی خود از این مهارت ها بهره ببرند. این آموزش ها برای پسران ، شامل فنونی چون نجاری، آهنگری، بنّایی، نقاشی، کفاشی، آرایشگری، صحافی، حکاکی، سفالگری و فلزکاری بود، و برای دختران مهارت هایی را دربرمیگرفت که اغلب در زندگی شخصی و خانوادگی به کارشان آید، مانند خانهداری، گلدوزی، خیاطی، آشپزی، جوراببافی و قالی بافی. اغلب یتیمخانههای جدید به امکانات پیشرفته رسانهای و آموزشی مجهز شدهاند. با این حال، وضع مالی یتیمخانهها همیشه اجازه چنین فعالیتهایی را به بانیان آن نمیداد و بسیاری از این مراکز، بهویژه آنهاکه افراد عادی و خیّرین ایجاد میکردند، مشکلات مالی بسیاری برای تأمین مکان و هزینههای جاری خود داشتند. کشورهای اسلامی از نظر توجه به ایجاد یتیمخانهها و ازدیاد و تنوع آنها یکسان نیستند. هرچند، آمار موثقی در این زمینه در دست نداریم ، اما به نظر میرسد کشورهای قلمرو عثمانی که در جنگ جهانی اول آسیب بیشتری دیدند و سپس تحت قیمومت دولتهای اروپایی قرار گرفتند (مانند برخی از کشورهای عربی حوزه دریای مدیترانه)، کشورهایی که مناسبات بیشتری با مسیحیان و اروپاییان داشتند (چون کشورهای واقع در شبهقاره هند)، و نیز مناطقی از جهان اسلام که بیشتر درگیر جنگ داخلی بودند، از نظر پیش دستی در ایجاد یتیمخانهها و تنوع آنها ، پیشرو باشند. از یک سو، کشورهای استعمارگر با انگیزههای تبلیغی یا سر و سامان دادن به انبوه یتیمانِ بازمانده از جنگ، به تأسیس چنین مراکزی دست میزدند و از سوی دیگر، مسلمانان ساکن در این سرزمین ها یا برای مقابله با تبلیغات مسیحیان اروپایی یا به انگیزههای خیرخواهانه و دینی، این کار را میکردند.
به عنوان نمونه لبنان که علاوه بر تحمل آسیب های پیشگفته، در نیمه دوم قرن چهاردهم/ بیستم درگیر جنگهای داخلی نیز بود، به نظر میرسد نسبت به جمعیت خود، بیشترین تعداد یتیمخانهها را در بین کشورهای اسلامی داشته باشد. همچنین، شهرهای مختلف مصر در سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ شمسی و سپس سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۸ شمسی، دارای یتیمخانههای فراوانی متعلق به مسیحیان، مسلمانان، اتباع خارجی و بعضا عموم مردم (فارغ از دین و ملیت) بود.از اهداف مهم دارالایتام که در ۱۳۰۱ ش/ ۱۹۲۲ م در بیتالمقدس و با حمایت و نظارت سازمان اوقاف تشکیل شد، علاوه بر پناهدادن به کودکان یتیمِ بازمانده از جنگ جهانی اول، مقابله و رقابت با یتیمخانههای مبلّغان مسیحی بود. بهعلاوه در دهه سوم قرن سیزدهم و مقارن با قیام های کشورهای عربی در برابر قیمومت غربیان، کمک به کودکان یتیم و سرپرستی آنها یا سپردنشان به یتیمخانهها، عملی وطنپرستانه به حساب میآمد و گروههای اجتماعی چون «انجمن زنان عرب» در فلسطین، دراین زمینه بسیار فعال بودند.
منطقه جامو و کشمیر در شبهقاره هند نیز به ویژه پس از استقلال هند و کشتارهای ناشی از بحران کشمیر، یکی از سرزمین های پرشمار از نظر دارا بودن یتیمخانه است. یتیمخانهها را از نظر بانیان و انگیزههای تأسیس آنها، میتوان به چند دسته تقسیم کرد: دسته نخست ، یتیمخانههایی که پیروان و مبلّغان یک دین یا مذهب برای سرپرستی یتیمان همان دین یا جذب و دعوت دیگران به دین خویش ساختهاند. بدون تردید پرشمارترین و مؤثرترین آنها را مبلّغان مسیحی وابسته به فرقههای کاتولیک و پروتستان از نیمه دوم قرن سیزدهم/ نوزدهم در سرزمینهای مختلف اسلامی ساختند.
کشیشان انگلیسی در نیمه دوم قرن دوازدهم/ هجدهم، پیشگامِ ساخت این یتیمخانهها در شبهقاره هند بوده اند. شهرهای مختلف ایران و سرزمینهای عربی و اسلامیِ تحت سلطه عثمانی نیز همواره توجه مبلّغان دینی فرنگی را جلب کردهاند. شاید مصر، چه در دوره عثمانیان و چه پس از آن، بیشترین تعداد یتیمخانههای مسیحی را در میان سرزمین های اسلامی داشته است. براساس گزارش منتشرشده در ۱۳۴۸ ـ ۱۳۴۹ شمسی / ۱۹۶۹- ۱۹۷۰ میلادی از مجموع ۱۷۳ یتیمخانه موجود در چند شهر مهم مصر، از جمله قاهره و اسکندریه، که همگی تحت نظارت وزارت امور اجتماعی بودند، ۸۵؛یتیمخانه متعلق به مسیحیان بود.
نخستین و مهمترین یتیمخانه مسیحی در مصر را یک زن مبلّغ امریکایی به نام لیلیان هانت ترشر (متوفی ۱۳۴۰ ش/ ۱۹۶۱ م ) در شهر اسیوط ، از مراکز اصلی مسیحیان پروتستان، ایجاد کرد. این یتیمخانه که «مَلجأ الایتام الخَیْریّ» نام داشت، بهزودی به شهرکی با همه امکانات رفاهی و تفریحی تبدیل شد و در پانزده سال نخست فعالیتش، حدود هشت هزار یتیم در آن سرپرستی شدند. ترشر ، دختران یتیم زیر دوازده و پسران زیر ده سال را بدون توجه به دین و مذهبشان در مرکز خویش میپذیرفت و تا هجده سالگی از آنها نگهداری میکرد. به علاوه، بچههای سرراهی، معلول، جذامی، دختران نابینا و کودکانی که پدر و مادر ناتوان داشتند نیز در این مرکز پذیرفته میشدند. حتی دخترانی که از طریق رابطه نامشروع دارای فرزند شده بودند، با بچه خود در یتیمخانه وی زندگی میکردند. بهرغم اینکه این یتیمخانه مبلّغ مسیحیت بود، اقدامات خیرخواهانه ترشر ، به زودی توجه مسلمانان را نیز به خود جلب کرد، بهگونهای که علاوه بر اوقاف، بخشی از منابع مالی این مرکز را تاجران و ثروتمندان مسلمان محلی تأمین میکردند. در دهه اول قرن چهاردهم/ دهه سوم قرن بیستم، در نتیجه اظهارات روزنامه الجهاد درباره اینکه ترشر کودکان مسلمان را به خدمت مسیحیان میگمارد، دولت مصر ۶۴ تن از کودکان مسلمان را از یتیمخانه پس گرفت.
گروه دوم از یتیمخانهها را انجمن ها، جمعیت ها، بنیادها و نهادها و مؤسسههای خصوصی و گاه نیمهدولتی ایجاد میکنند. بدیهی است باتوجه به اهداف و انگیزههای سیاسی، مذهبی، اجتماعی و گاه خیرخواهانه این گروهها، برنامههای آموزشی و تربیتی و معیارهای گزینش کودکان نیز در یتیمخانهها متفاوت خواهد بود. یکی از قدیمترین این انجمن ها «جمعیت تدریسیه اسلامیه» وابسته به گروهی از دولتمردان عثمانی بود که در ۱۸۷۳ م / ۱۲۹۲ هجری به تقلید از فرانسویان، در استانبول یتیمخانهای به نام ( دارالشفقه )ایجاد کرد. بخشی از هزینههای دارالشفقه را برخی از وزرا و مأموران عالیرتبه دولتی و بخش دیگر را خزانه مالیه تأمین میکرد. براساس نظام نامه آن، کودکان یتیم و فقیر مسلمانِ زیر یازده سال پذیرفته میشدند و هدف اصلیاش تربیت افرادی بود که پس از فارغالتحصیلی در ادارات و مراکز نظامی و کشوری خدمت کنند. بنابراین، دارالشفقه بهرغم تحولات فراوان، دارای برنامههای مدون و منظم آموزشی و تربیتی بوده است و زبانهای ترکی، عربی، فرانسه و در دوره جدید انگلیسی، علوم دینی، تاریخ و جغرافیای عثمانی، منطق، ادبیات و فن ترسّل، ریاضیات، شیمی، نجوم، مکانیک، اقتصاد، اصول دفترداری و برخی از فنون و حِرَف دیگر در آن تدریس میشوند. دارالشفقه از ۱۳۲۱ هجری تحت پوشش وزارت معارف قرار گرفت و امروزه نیز یکی از مراکز مهم آموزشی و تربیتی به صورت شبانهروزی است.
یکی از شاهکارهای شورای عالی مسلمانان که در دوره تسلط انگلیسی ها در فلسطین در ۱۳۰۲ ش/ ۱۹۲۳ م با هدف اداره امور مسلمانان بهویژه در زمینه اوقاف و امور شرعی، تشکیل شد، تأسیس دارالایتام در بیتالمقدس بود. این دارالایتام با شعار «العلم و العمل»، نقش مهمی در آموزش و تربیت کودکان مسلمان ایفا کرد. علاوه بر آموزشهای دینی و علمی رایج، بسیاری از فنون نیز در این مرکز به کودکان آموخته میشد. بهگونهای که بخشی از درآمد دارالایتام از طریق فروش محصولات دستساز کودکان تأمین میگردید. به علاوه، دارالایتام ، چاپخانهای مهم داشت که از سراسر فلسطین سفارش میگرفت و بخش عمدهای از هزینههای دارالایتام با فعالیتهای همین چاپخانه تأمین می گردید. تشکیلات منظم و سطح آموزشهای این دارالایتام، تحسین بسیاری از ناظران را برانگیخته است.در لبنان نیز، انجمنهای غیردولتی اقدامات مهمی برای ایجاد یتیمخانه انجام دادند.
مهمترین یتیمخانه غیردولتی در این کشور در ۱۳۳۵ شمسی تشکیل شد. پس از چند سال ( دارالایتام الاسلامیة ) نام گرفت و در ۱۳۵۱ شمسی، به «مؤسسات الرعایة الاجتماعیة فی لبنان: دارالایتام الاسلامیة» تغییر نام داد. این مرکز که دارای امکانات گسترده آموزشی و رفاهی است و در بسیاری از شهرهای لبنان نمایندگی هایی با نام های مختلف دارد، بیشک نقش مهمی در تحولات اجتماعی این کشور خواهد داشت.
بنیاد امام موسی صدر در شهر صور نیز در کنار فعالیت های خیریه دیگر، از ۱۳۹۸ شمسی مرکزی برای نگهداری و آموزش ایتام دایر کرده است.
در جامو و کشمیر، مراکز غیردولتی از جمله بنیاد یتیم جامو و کشمیر یتیمخانههایی برای پسران و دختران ایجاد کردهاند و نقش مهمی در تربیت نیروهای متخصص، بهویژه در پزشکی و مهندسی، داشتهاند.
انجمن های «لُجْنة الدعوة الاسلامیة» در کویت و «مؤسسة الحرمین الخیریة» در جدّه، به مسلمانان بهویژه گروههای تندرو، برای ایجاد یتیمخانه در کشورهای مختلف بسیار کمک کردهاند. مؤسسة الحرمین الخیریة که متعلق به وهابیان است، سازمان القاعده را یاری کرده است تا در کشورهایی چون بوسنی، سومالی و فیلیپین ، یتیمخانههایی دایر کند. سومین گروه از یتیمخانهها را دولت ها یا مؤسسات و سازمانهای وابسته به دولت ایجاد و اداره میکردهاند. بهویژه از زمان شکلگیری زندگی شهری به شیوه جدید و تشکیل بلدیه ( شهرداری ) در شهرهای مختلف اسلامی که عمدتآ به اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم برمیگردد، این یتیمخانهها تأسیس شدند. در حقیقت، یکی از وظایف اصلی بلدیهها ساماندادن به وضع کودکان یتیم و بیسرپرست بود. بدیهی است که این نوع یتیمخانهها بیشتر در شهرهای پرجمعیت، که هم یتیمان بیشتری دارند و هم جلب حمایت مردمی آسانتر است، تشکیل میشوند. در تهران در سال ۱۲۹۵ شمسی ، وثوقالدوله نخست وزیر وقت، شخصی را به ریاست دارالمساکین که پس از آن به دارالایتام تبدیل شد، منصوب کرد و بدینترتیب، اداره امور خیریه بلدیه تهران تشکیل شد. این دارالایتام در دوره مشیرالدوله ماهیانه ۱۵۰/۵ تومان بودجه داشت و ۶۵۰ یتیم را سرپرستی میکرد.
دارالایتام در ۱۲۹۹ ش دو شعبه داشت: مدرسه شبانهروزی پسران در عمارت دولتی معروف به «باغ اعتماد حضور» و مدرسه شبانهروزی دختران واقع در «باغ آرشاکخان». در جمع حدود ۳۰۰ نفر در این مدارس نگهداری میشدند . در ۱۳۰۸ شمسی نیز، در «پرورشگاه کودکان بلدیه» سیصد پسر و صد دختر یتیم بین پنج تا هجده سال، طبق برنامه وزارت معارف، آموزش داده میشدند.
بنابر مصوبه فرهنگستان زبان ایران در سالهای پایانی دوره پهلوی اول، واژه «پرورشگاه یتیمان» جایگزین دارالایتام شد و در دوره پهلوی دوم، علاوه بر شهرداری ها، برخی سازمان ها و ادارات دولتی چون آموزش و پرورش و شیروخورشید سرخ نیز به ایجاد پرورشگاه اقدام کردند. ظاهرآ فعالترین مؤسسه در این زمینه ( بنیاد پهلوی ) بود که تعداد فراوانی از پرورشگاه ها را در شهرهای مختلف ایجاد و سرپرستی کرد.
پس از پیروزیانقلاب اسلامی (۱۳۵۷ ش)، براساس مصوبه دولت در ۱۳۵۸ ش، کلیه مراکزی که به نوعی در نگهداری و تربیت کودکان بیسرپرست و یتیم سهم داشتند، به وزارت بهداری و بهزیستی منتقل شدند. در قلمرو عثمانی نیز از ۱۳۳۳ شمسی ، با پیشنهاد احمد شُکریبیگ وزیر معارف، در پایتخت و برخی شهرهای دیگر دارالایتام هایی ایجاد شد. هزینه این مراکز از بودجه دولت و بلدیهها تأمین میشد و در مدتی کوتاه، شمار کودکان تحت حمایت این مراکز به شانزده هزار تن رسید. این دارالایتام ها در ۱۳۰۶ شمسی، بهسبب مشکلات مالی و دشواریهای ناشیاز جنگ، به دارالشفقه ملحق شدند.
چهارمین گروه ، یتیمخانههایی است که افراد خیّر با هزینه شخصی یا از طریق املاک وقفی خود میساختهاند. بدیهی است این دسته از یتیمخانهها بیش از دستههای دیگر از نظر مالی و گاه پرداختن به مسائل آموزشی و تربیتی کودکان در سختی بودهاند. در ایران، گزارشهایی از ایجاد این مراکز از دوره ناصری بهبعد در دست است. . یکی از بزرگ ترین و دیرپاترین این مراکز که تا امروز به فعالیت خود ادامه داده است، «پرورشگاه یتیمان رشت» است که در ۱۳۱۷ شمسی به همت کاظم مژدهی ایجاد شد. این پرورشگاه دارای مجموعههای مختلف اداری، فرهنگی، بهداشتی، صنعتی، ورزشی، و حتی کتابخانه و سالن نمایش و موسیقی بود و براساس مقررات ادارات فرهنگ و بهداری اداره می شد.
دارالایتام ها در سرزمینهای اسلامی بخش چشمگیری از مشکلات اجتماعی و اقتصادی جوامع را برطرف میکردند. برخی از این مراکز حتی تلاش میکردند با برخی از آداب و آیین های نادرست جامعه درباره کودکان، مقابله کنند. برای نمونه، مسئولان دارالایتامی در بیتالمقدس تلاش بسیاری کردند تا از ازدواج زودهنگام دختران که رواج فراوان داشت، جلوگیری کنند و تقاضاهایی را که برای ازدواج با دختران ساکن در دارالایتام میرسید، به شدت رد میکردند ، یا دارالایتام الاسلامیه در لبنان برای رفع همه مشکلات اجتماعی کودکان، بهجز روسپیگری و اعتیاد که به دلایلی پرداختن به آن در این مراکز از جانب حکومت منع شده بود، تلاش میکرد.
حتی میکوشید تا با آگاه کردن مردم از طریق رسانهها، به معضل کودکان سرراهی که مشکلاتی برای جامعه و خود کودکان به دنبال میآورد، پایان دهد. با این حال، این تلاش ها همیشه موفقیتآمیز نبود و به نظر میرسد بهرغم همه اقدامات مشفقانه و خیرخواهانه یتیمخانهها، در میان بسیاری از مردم و نیز خود کودکان، نگاه چندان مثبت و رضایتبخشی به این مراکز وجود نداشته است.در ایران، برخی متدینان در دوره ناصری یتیمخانه را محصولی غربی میدانستند که در آن به کودکان درس بیدینی میدهند و بهویژه با ایجاد دارالایتام دخترانه بهشدت مخالفت میکردند. در مصر بهرغم خدمات بسیارِ ترشر، برخی از مردم میپنداشتند که او کودکان را به صورت برده به امریکا میفرستد. کودکان ساکن در این مراکز نیز چندان خوش نداشتند که بهعنوان کودک یتیمخانهای شناخته شوند. حتی برخی از متولیان یتیمخانهها از داشتن کودکان سرراهی احساس شرمندگی میکردند. شاید چنین تصوری درباره یتیمخانهها موجب شد، بانیان و متولیان بهتدریج نام این مراکز را از دارالایتام به عناوینی چون جمعیت، انجمن، مؤسسه و پرورشگاه تغییر دهند. بهعلاوه در دوره جدید، سازمان ها و نهادهای مختلف و نیز متخصصان امور اجتماعی و تربیتی تلاشهای علمی و عملی فراوانی برای کاستن مشکلات یتیمان و یتیمخانهها برای جامعه به عمل آوردهاند.
فشرده سخن اینکه اکرام و نوازش یتیمان مسئلهای است که در قرآن کریم و کلمات بزرگان دین بسیار بدان سفارش شده و یتیم نوازی شرط ورود به بهشت و ظلم و تجاوز به حقوق و اموال آنها موجب خسران و عذاب الهی معرفی شده است. در مقاله حاضر پس از مفهوم شناسی واژهی یتیم، مصادیق آن از دیدگاه قرآن و سنّت بررسی شده و آنگاه در پایان اموری را که خداوند انسانها را نسبت به یتیمان بدان سفارش کرده و آنها را در قبال آنها مسئول دانسته، بررسی شده است.
در روایتی از وجود امام صادق(علیهالسلام) وارد شده است که هر کس بخواهد مشمول رحمت خداوند گردد و وارد بهشت شود… باید نسبت به یتیمان دلسوز و مهربان باشد.
در هر جامعه گروهی از کودکان هستند که والدین خود را که بر اثر عواملی ممکن است از دست داده و بیکس و تنها مانده باشدند و به دارالایتام سپرده شوند. بحث در یتیمان فقط مسئله معاش و مادیات نیست هر چند که نبود آن ها نیز بسیار سخت است، اما آن چه که از خوراک و پوشاک مهمتر است، محبت و مورد توجه واقع شدن است؛ چرا که انسان موجودی لطیف و تشنه محبت، به ویژه در دوران کودکی است، حال اگر چنین افرادی محبت نبینند و بدون عشق بزرگ شوند، هیچ تضمینی برای داشتن زندگی سالم برای آنها وجود ندارد و چه بسا ممکن است دچار بحرانهای شخصیتی و اجتماعی شوند. زیرا در محیط خانواده است که انسان تربیت معنوی، اجتماعی و اخلاقی میشود و عدم داشتن خانواده در کودکان یتیم منجر به صدمات جبرانناپذیر روحی میگردد. از این رو چه بهتر است به جای یتیم خانهها، یتیمان درون خانه رشد پیدا کنند و مانند فرزندان خود با آنها برخورد شود و تا در محیط گرم و امن خانه، کمتر احساس نبود والدین خود را کنند.
در قرآن خداوند در برخی آیات سفارش و تأکید فراوانی بر لزوم محبت و مهربانی نسبت به یتیمان کرده است و با تعابیر مختلف به احسان یتیم دعوت کرده و اجر و پاداش فراوانی برای آن در نظر گرفته است. در مقابل هر گونه ظلم و بد رفتاری با آنان را سرزنش و گناهی نابخشودنی شمرده است. این تحقیق مسئله اکرام یتیم و جوانب مختلف آن را در قرآن کریم و روایات مورد بررسی قرار داده است.
در پایان مطلب خود را با این سخن به سرانجام می رسانم که ضرورت اکرام و محبت ورزی نسبت به یتیم به حدّی است که در روایتی زیبا از پیامبر (صلی الله علیه و اله) وارد شده است:
«هنگامی که یتیمی گریه میکند، عرش خدا به لرزه میافتد. آن گاه خدای تبارک و تعالی میفرماید: چه کسی بنده مرا که پدر و مادرش را در خردسالی از او گرفتم به گریه در آورد؟ به عزت و جلالم سوگند، هر کس او را ساکت کند، بهشت را بر او واجب می کنم».
بار الها ! پروردگارا !
خدمت خدمتگزاران در این راستا را قبول و توفیق انجام وظیفه و یاری رسانیدن به بندگانت را نصیب نما !
این گزارش و سیر اهمیت دادن به دار الایتام ها و پیشرفت آن در طول چندین قرن گذشته در جهان اسلام را با شعربنیآدم، قطعه شعر مشهوری از گلستان سعدی است که در «باب اول: در سیرت پادشاهان» آمده و به دلیل مضمون انسان دوستانه آن ، بسیار مورد توجه واقع شدهاست ، به پایان می برم.
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
* عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران
۲۰ دی ماه ۱۴۰۲ شمسی