نامش «لما ابوجاموس» است. خبرنگار کوچکی از دل غزه که گزارشها و مستنداتی درباره زندگی در شرایط جنگی را در حساب کاربریاش به نمایش میگذارد و چشم کاربران زیادی را خیره خود کرده است.
به گزارش ایواره، به نقل از آنلاین: فقط ۱۰ سال دارد. لبخندهای کودکانه و پوست تیره رنگش او را به چهره نمکین این روزهای غزه تبدیل کرده که در حساب کاربری خود، تصاویر مستندی از دل ویرانیها و زندگی در شرایط جنگی را به نمایش میگذارد. تسلط خاصی روی بیان خود دارد. شیوا و روان حرف میزند و این ویژگیها، چهره او را برای مخاطبانش، به کودکی توانمند، جسور و شجاع تبدیل کرده است. لقب «جوانترین روزنامه نگار غزه» را از آن خود کرده، اما کلاه و جلیقههای خبرنگاری آبی رنگ حسابی برایش بزرگ است و به تنش زار میزند.
نام این کودک از میان صدها خبرنگار و فعالی که تحولات میدانی نوار غزه را پوشش میدادند، برخاسته و توجه کاربران زیادی را به خود جلب کرده است. «لما ابوجاموس» در خانواده شش نفرهاش، کوچکترین عضو است. آنها مدتی پیش مجبور به ترک خانههای خود از محله «الریمال» در شهر غزه شدند و به خان یونس در جنوب غزه رفتند؛ بعد از آن هم با تشدید حملات هولناک صهیونسیتها به ناچار خود را به شهر رفح رساندهاند.
لما در یکی از جدیدترین ویدیوهای خود میگوید: «من یک پیام برای شما دارم؛ میخواهم بگویم که آنها (صهیونیستها) به ما گفتند این مناطق در شهر رفح امن است؛ اما خانهای که پشت سر من است را بمباران کرده و آن را ویران کردهاند. دهها نفر در پی این بمباران به شهادت رسیدند که شمار زیادی از آنها کودک هستند؛ اما با این وجود ما از آزادگان جهان قدردانی میکنیم که با برگزاری تظاهرات از ما حمایت کرده و به یاد کودکان شهید غزه بودند. ما امیدواریم جنگ تمام شود و ما بتوانیم به خانههای خود باز گردیم.»
لبخند، تا لحظه پایان مصیبت
لما برای انتشار گزارشهای خود از پلتفرمهای «اینستاگرام» و «تیک تاک» استفاده میکند تا این طور، جنبههای مختلف زندگی روزمره زیر باران بمباران اسرائیلیها و در شرایط محاصره و آوارگی را نشان دهد. بیش از ۸۰۰ هزار کاربر از سراسر جهان او را دنبال میکنند و نظرات آنها تأثیر زیادی در انگیزه و اشتیاق لما برای ادامه فعالیتهایش ایجاد کرده است. این خبرنگار کم سن و سال در مصاحبهای گفته است: «همه نظرات دنبالکنندگان دلگرم کننده است. مردم در خیابان مرا میشناسند و تشویقم میکنند. همه به من میگویند، تو زیبا و فوقالعاده هستی. من به رشد خود ادامه میدهم.»
این دختر پر جنب و جوش، «وائل الدحدوح» خبرنگار پر آوازه غزه را الگوی خود میداند؛ از ۷ اکتبر و آغاز جنگ، لما تمرکزش را بر دنبالهروی از دحدوح گذاشته است و وقتی در مورد او صحبت میکند، او را «عمو ابوحمزه» خطاب میکند. ابوحمزه نام مستعار پسر بزرگ دحدوح است که او هم خبرنگار بود و زمانی که به دنبال مادر و سایر اعضای خانوادهاش بود، در جنوب نوار غزه به همراه همکارش به شهادت رسید.
الدحدوح، چهرهای است که در ماههای اخیر علیرغم آن که اعضای خانواده را یکی پس از دیگری از دست داد، در بدترین شرایط روحی از رسالت خبری خود دست نکشید و همین خصیصهها باعث شده کاربران زیادی در جهان و همچنین خبرنگاران زیادی در غزه شیفته صبر و استقامت او شوند.
لما هم یکی از دوستداران الدحدوح بود و آرزو داشت روزی این خبرنگار خوشنام را از نزدیک ببیند؛ تا اینکه مدتی پیش با الدحدوح ملاقات کرد و یک مصاحبه مطبوعاتی با او انجام داد.
ویدیوی این مصاحبه در حساب کاربری لما در اینستاگرام منتشر شده و نظر مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده است، تا جایی که بیش از ۱۲ میلیون بازدید داشته و بیش از ۹۰۰ هزار کاربر آن را پسندیدهاند.
لما در این مصاحبه از دحدوح میخواهد پیامی به جهان ارسال کند. او در جواب خبرنگار جوان میگوید: «ما در لحظات تاریخی و سرنوشتسازی قرار داریم. مردم ما ثابتقدم و استوار هستند و تا زمانی که از این مصیبت خارج خواهند شد، مردم و فرزندانی مثل شما هستند که لبخند میزنند.»
علاوه بر این، کوچکترین خبرنگار غزه با «اینفلوئنسرها» و خبرنگاران دیگری هم در شبکه اجتماعی ظاهر شده و قدم به قدم، تحولات جنگ غزه را به همراه آنها به اشتراک گذاشته است.
به واسطه مشارکت گسترده این دختر ده ساله در پوشش اخبار غزه و انعکاس فعالیت او در روزنامهها و کانالهای تلویزیونی بزرگ، این کودک نه تنها در کوچهها و خیابانهای فلسطین، بلکه در سطح بینالملل به چهرهای آشنا تبدیل شده است.
جنگ از نگاه یک کودک
پدر لما که پیگیری روزانه جنگ و پوشش اخبار محاصره و آوارگی توسط دخترش را شاهد بوده، تمام قد از او حمایت کرده و دخترش را تشویق کرده است. پدر لما زمانی این استعداد و علاقه را در دخترش کشف میکند که او تنها دو ساله بوده و اشتیاق زیادی به صحبت کردن در مقابل دوربین داشته است. والدین او خیلی زود متوجه میشوند که دخترشان اشتیاق زیادی به بیان نگرانیهایش در همان سن و سال کم دارد؛ اشتیاقی که باعث شد عشق به مردم و آزادی میهن خیلی زود در این دختر بچه رشد کند.
لما در یکی از گزارشهای میدانی خود، کنار اردوگاه پناهندگان «شبوره» در شهر رفح، از دیدن مردان و زنان و کودکانی که برای دریافت مقداری غذای رایگان در آسایشگاه خیریه جمع میشوند، مستاصل میشود و میگوید: «ما مردمی عزیز و سخاوتمند هستیم».
او در این گزارش میگوید: «سلام مردم. همانطور که میدانید همه مردم در خانههای خودشان زندگی میکنند، اما ما کودکان و مردم غزه در این محیط و در این چادرها بدون برق، آب و غذا زندگی میکنیم. زندگی مردم غزه همینطور است و از همه کارهای دلخواه، آزادی، امنیت و آرامششان محروم شدهاند. ما میخواهیم همانند سایر کودکان جهان زندگی کنیم، کودکانی که مشاهده میکنید در سرما شدید خیلی اذیت هستند. ما از همه مردم جهان درخواست داریم که برای پایان جنگ ما را حمایت کنند.»
آیا این زندگی است؟
لما با عبارت «آزادی و امنیت» از آرزوهای خود میگوید: «ما مردمی هستیم که سزاواریم مانند دیگر مردم جهان زندگی کنیم. نمیخواهیم هر روز با خبرهای مرگ، کشتار و بمباران بیدار شویم». او چند لحظهای سکوت کرده و در حالی که به اطرافش نگاه میکند، به صدها چادر که در فواصل دور پهن شده بودند اشاره میکند و میپرسد: «آیا این زندگی است؟»
یکی از این جنایات که زخم عمیقی بر دل لما بر جای گذاشته، ویرانی خانهشان در اردوگاه جبالیا در شمال نوار غزه است. روزی که او از دست دادن خاله و تعداد زیادی از اعضای نزدیک خانوادهاش را در حمله هوایی اسرائیل از دست میدهد. این دختر بچه ۱۰ ساله که زیر سایه جنگ خیلی زود بزرگ شده است میگوید: «پس از کی دنیا دست به کار میشود و جلوی این مرگ را میگیرد؟»
با همه اینها لما علاقهمند است که در مورد نگرانیهای روزمره مردم در دوران جنگ صحبت کند، جنگی که آنها را مجبور به ترک خانه و زندگی در چادر، در خیابانها و مدارس کرده است. او در گزارش تصویری دیگری میگوید: «میخواهم به مدرسه و اتاقم و اسباب بازیهایم برگردم. گناه ما بچهها چیست که در چادر سرد زندگی میکنیم و برای زمستان پتو یا غذای خوب نداریم؟»
این کودک، به عنوان جوانترین خبرنگار حاضر در نقاط جنگزده جنایات ارتش اشغالگر را ثبت کرده و میخواهد دنیا بداند که ساکنان غزه در معرض چه حملاتی هستند و چگونه مرگ آنها را در خانهها، بیمارستانها، مدارس و خیابانها دنبال میکند.
بسیاری از کاربران میگویند که آینده درخشانی انتظار لما را میکشد؛ اما اوضاع رفح به قدری خطرناک و نزدیک به فاجعه است که امید به آینده برای ساکنان آن از همیشه کمرنگتر شده است.
انتهای پیام