ارزیابی هویت شناختی و بصری فضاهای شهری تهران

در یک پژوهش بررسی شد؛

ارزیابی هویت شناختی و بصری فضاهای شهری تهران
ارزیابی هویت شناختی و بصری فضاهای شهری تهران

در این پژوهش آمده است شهر‌های برخوردار از منظر و سیمای مطلوب قادرند تا با وسعت بخشیدن به تجربه زیباشناختی شهروندان، موجبات ارتقای تصویر ذهنی جامعه از خویش و تقویت غرور مدنی آنان را فراهم آورند و در نهایت ارتقاء کیفیت محیط زندگی شهری را بهبود بخشند.

به گزارش گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، امروزه توجه بیشتر به جنبه‌های کیفی شهر ومهم‌ترین آن هویت محیط به عنوان عاملی برای تقویت پیوند انسان با محیط وغنابخشیدن به فعالیتش درآن مشهود است. متناسب بودن محیط شهر به لحاظ کیفی در نظر مردم سهولت در ادراک معنا وهویت محیط را به دنبال داشته وبه حس رضایت آنان از محیط منجر می‌شود.

استخوان‌بندی مجموعه‌ای است مرکب از یک ستون فقرات و شبکه‌ای به هم پیوسته از کاربری‌ها و عناصر مختلف و متنوع شهری که شهر در کلیت آن انسجام می‌بخشد و لزوماً در جستجوی ایجاد وحدت و یکپارچگی است که فرم شهر از آن سرچشمه می‌گیرد.

مشخصات و ویژگی‌های استخوان‌بندی بصری در تصور فضایی آن، از جنبه بصری و زیباشناختی نیز مؤثر واقع می‌شود؛ لذا تنها، تداوم از جنبه کالبدی کافی نیست، بلکه پیوستگی و تداوم فضایی بصری نیز علاوه بر تداوم ذهنی و فعالیتی شرط لازم است.

یکی از عناصر اصلی استخوان‌بندی که همان شبکه نمادین شهر را شکل می‌دهند، ابزار‌های هویت دهنده نقاط عطفی است که با سازمان فضایی خاص خود در ایجاد خاطره ذهنی از شهر جهت خوانایی آن به کار می‌آیند و به نوعی تداوم بصری و ارتباط کانون‌های پراکنده را به وجود می‌آورد. به مدد شالوده نمادین، یک شبکه ارتباطی شکل می‌پذیرد که در آن جریانی مداوم از انرژی و اطلاعات، به ویژه اطلاعات بصری برقرار است و این امر در ویژگی فضایی- بصری استخوانبندی اصلی جایگاهی مهم دارد.

به طور کلی «ساختار کالبدی فضایی» استخوانبندی مناطق شهری در الگو‌های متفاوتی صورت می‌پذیرند. این الگو‌های متنوع به صورت هندسی و منظم و یا دارای فرم‌های غیرمنظم و اندامواره هستند. در شکل گیری الگو‌های مختلف عوامل طبیعی و مصنوع و نیز کارکرد‌های مختلف و ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی تأثیرگذار است.

شبکه راه‌های اصلی که خود از مهمترین مشخصه‌های استخوانبندی اصلی بصری شهر به شمار می‌آیند جهت برقراری ارتباط بین عناصر و اجزای آن است. بطوری که مهمترین عناصر و مجموعه‌های شهری، در راستای آن به هم می‌پیوندند. بدین ترتیب استخوانبندی (الگوی ساختاری) از یک طرف به شکل چارچوب بصری و ظاهری و از طرف دیگر به عنوان عامل مؤثر بر احساسات معرفی می‌شود. به عبارتی، سازمان بصری- فضایی، بین اجزاء و عناصر به نحوی به عنوان عاملی به یاد ماندنی و یا یک مدل ذهنی، مطرح می‌شود و به واسطه همین عوامل است که شمیران از دیگر مناطق تهران متمایز گشته و هویت و سیمای آن شاخص می‌گردد.

شهر‌های برخوردار از منظر و سیمای مطلوب قادرند تا با وسعت بخشیدن به تجربه زیباشناختی شهروندان، موجبات ارتقای تصویر ذهنی جامعه از خویش و تقویت غرور مدنی آنان را فراهم آورند و در نهایت ارتقاء کیفیت محیط زندگی شهری را بهبود بخشند.

فضا‌های عمومی که در میان مؤلفه‌های محیطی بیشترین سهم از جلب توجه را دارد، تأثیرگذارترین کمیت بر زیبایی سیمای شهر (مثبت یا منفی) است. منظر عینی و ذهنی به عنوان اجزا مؤلفه تجربی-زیباشناختی کیفیت یک فضای شهری، کلیه اطلاعات موجود از فضا است که توسط فرد در فرآیند ادراک پردازش می‌گردند.

کوین لینچ شهرشناس مطرح، معتقد است مشخصه‌هایی همچون خوانایی، تنها در چیده شدن خوب عناصر شهری پدیدار است. این عوامل است که به محیط زندگی انسان کیفیت می‌بخشد و آن‌ها را از محیط‌های با کیفیت پایین جدا می‌سازد.

* ارزیابی هویت شناختی در سازمان فضایی منطقه یک تهران

در همین رابطه الهام امیرحاجلو (دکتری شهرسازی) و همکارانش پژوهشی انجام داده‌اند با عنوان «ارزیابی هویت شناختی و بصری در سازمان فضایی منطقه یک تهران»، در این مقاله سعی شده است میزان تاثیرگذاری و نقش سازمان فضا‌های عمومی در کیفیت بصری، خوانایی و هویت شهری منطقه یک تهران (شمیرانات) ارزیابی شود.

جامعه آماری در این پژوهش، ساکنین مرکز شهرستان شمیرانات (تجریش) واقع در منطقه یک شهرداری تهران بوده است که بر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت محدوده برابر با ۷۸۴۰ نفر و تعداد خانوار آن برابر با ۲۸۶۳ خانوار بوده است. تعیین حجم نمونه جامعه آماری از داده‌های جدول حداقل اندازه نمونه برای جامعه آماری کوچک از کتاب «تحقیق پیمایشی راهنمای عمل» ادوارددز و همکاران تعیین شده است. بر این اساس  پژوهشگران برای جامعه آماری ۷۸۴۰ نفری، با حاشیه خطای ۱ درصد و سطح اطمینان ۹۹%، باید ۱۶۴ نفر را به عنوان نمونه برگزیدند.

ارزیابی هویت شناختی و بصری در سازمان فضایی منطقه یک تهران

نقشه طرح تفصیلی منطقه یک تهران

در این پژوهش آمده است: در منطقه ۱ تهران، هر قسمت با قسمت دیگر آن متفاوت است. بدین جهت که محلات شهری با تنوعی کالبدی و فضایی روبه روست و ساکنین بر حسب اختلافات اجتماعی، طبقاتی و اعتقادات مذهبی در محلات مختلف زندگی می‌کنند. چنانچه از طریق سیمای بصری هر محله می‌توان قسمت‌های مختلف را به میزان زیادی تمیز داد. این تمایز از طریق مشاهده و توجه به عوامل گوناگون از جهت درجه مرئی بودن آن‌ها و شدت و یا ضعف تصویری، پیوستگی و یا عدم پیوستگی آن‌ها القا می‌گردد.

تحلیل مطالعات بر اساس روش‌های توصیفی با تجزیه عوامل و عناصر و روابط اجزا و علل وجودی آن‌ها  مطرح می‌شود. در راستای این هدف، ابتدا استخوانبندی منطقه و عناصر تشکیل دهنده آن از لحاظ «هویت و خوانایی» و «انسجام و پیوستگی» مورد ارزیابی قرار گرفته و سپس تحلیل کلی از مجموعه این عوامل در منطقه به عمل می‌آید.

* سیمای بصری محور‌های ولیعصر و شریعتی

امیرحاجلو و همکارانش معتقدند شکل گیری محور‌های خیابانی تهران تحت تأثیر گرایش‌های حاکم بر توسعه‌های کالبدی شهر و مناطق آن قرار دارد که در قالب نوع عملکرد، مقیاس عملکرد، موقعیت شهری، تراکم ساختمانی اطراف، طول و عرض محور و هویت‌ها و ویژگی‌های گوناگونی می‌یابند. به عنوان مثال در محور‌هایی که تحولات عملکردی آن‌ها در جهت افزایش مقیاس عملکردی آن‌ها بوده و بدین ترتیب قابلیت‌های تخصصی و شاخص تری در زمینه فعالیت‌های تجاری- اداری می‌یابند و یا عملکرد ساختمان‌های بدنه آن‌ها مرتباً در حال تغییر بوده و در جهت کاهش کاربری مسکونی سوق داده می‌شوند، از جهات مذکور معماری ساختمان و نمای آن دچار نا به سامانی‌های بیشتری می‌شود. از جمله این محور‌های تجاری اداری، بخش شمالی خیابان ولیعصر رامی توان نام برد. اینگونه محور‌ها علاوه بر نقش تجاری- خدماتی با حفظ ارتباطی غیرمستقیم با محلات مسکونی معمولاً دارای عملکرد مختلط (مسکونی- تجاری) نیز می‌باشند.  
با توجه به عوامل مذکور می‌توان گفت که سیمای بصری محور‌های منتخب  منطقه ۱ (ولیعصر، شریعتی، باهنر) در قسمت‌های مختلف از تنوع برخوردار است. این تفاوت‌ها در برخی قسمت‌ها آشفتگی و اغتشاش و در برخی دیگر ترکیبی متناسب و مطلوب را به وجود می‌آورد.

* تحلیل منطقه از حیث هویت شناختی (خوانایی) و بصری (زیباشناختی)

از نظر امیرحاجلو یکی از مهمترین ویژگی‌های منطقه که بر روی وضعیت زیست محیطی کل شهر مؤثر است حضور آن در بالادست شهر است، به‌طوری که سلسله جبال البرز در شمال منطقه به همراه دره‌های سبز، آبراهه‌ها و رودخانه ها، سفره‌های آب زیرزمینی و قنات هاو چشمه‌های دایر مهمترین عناصر شاخص طبیعی منطقه به شمار می‌روند، مشاهده در رؤیت این مناظر طبیعی از راه دور موجبات مطبوعیت بصری و آرامش و تسکین و تقویت روح، ذهن انسان را فراهم می‌کند.

در اینجا، توجه معطوف به جنبه‌های ظاهری و زیبایی محیط می‌گردد و از طرف دیگر محیط وسیله‌ای است جهت ارتباط اجتماعی، زیرا که انسان از این طریق اطلاعات، ارزش ها، احساسات و رفتار‌های مطلوب را به دیگران منتقل کرده و از طریق ویژگی‌های خاص محیط همچون بو و صدا با آن ارتباط برقرار می‌نماید.

ارزیابی هویت شناختی و بصری در سازمان فضایی منطقه یک تهران

ارزیابی هویت شناختی و بصری در سازمان فضایی منطقه یک تهران* جمع بندی/ راهکار بهره‌گیری از مشارکت مردم است

نتایج این پژوهش نشان می‌دهد شهر به عنوان یک پدیده‌ سرزمینی، تکوین یافته در تاریخ، حاصل فرهنگ، جلوه فضایی نقش‌های انسان در محیط جغرافیایی و موجودی زنده است که رشد می‌کند، ثابت نیست و حیات آن به زندگی‌ای است که در آن جریان دارد؛ بنابراین با اتکا بر این تعاریف می‌توان شهر با هویت را اینچنین معنی کرد که در زنجیر اتصال دوران گذشته آن به حال و حال به آینده اش حلقه مفقوده یا شکاف زمانی‌ای وجود نداشته باشد.

بررسی سازمان فضایی منطقه یک تهران به عنوان یکی از کانون‌های مهم شهری تهران و کیفیت زندگی عمومی در این پهنه به خوبی نشان می­دهد که هیچ توجهی به این عرصه نشده است و محله‌های منطقه­ از این نظر بسیار فقیر هستند. بدین معنا که در این منطقه، مرکز محله کارآمد و یا پاتوق محله­ای چندان مناسبی وجود ندارد و بعضاً کارکرد معابر این محله­‌ها به تامین ارتباط کاخ‌­ها، ویلا‌ها و ابنیه مجلل آن محدود شده‌­است.

همچنین به دنبال توسعه‌های جدید و بعضاً ناهمانگ با کالبد قدیم در منطقه  و فروش تراکم و ایجاد مناظر استاندارد و یک شکل به ویژه در بافت جدید و نوساز، آنچه که تحت عنوان بی مکانی تعریف می‌شود با حذف حضور زنده مکان‌های قابل تشخیص و متمایز قابل شناسایی است. این بی مکانی و از دست دادن معانی محیطی واکنشی است به  عدم حضور فعال ساکنان در محیط‌هایی از محله که مردم برای آن ارزش و اهمیت قائل هستند. در این بی مکانی، عنصر فردگرایی بر عامل روابط اجتماعی ارگانیک که در طول سالیان متمادی در محله شکل گرفته، مسلط شده و برخورد انسان‌ها به اهداف خاص و مادی ختم شده که نهایتاً منجر به حذف حضور شاداب و سرزنده ساکنان در این عرصه‌های عمومی و نهایتاً بی مکانی شده است.

استفاده از فضا‌های عمومی منطقه مثل مراکز مذهبی از جمله امامزاده صالح و مساجد و تکایا، بازار و پاساژها، باشگاه، قهوه خانه به مردم امکان می‌دهد که خود را در یک محدوده کاملاً مقید احساس کرده و در نتیجه تعلق بیشتری نسبت به محله مسکونی خویش پیدا کنند؛ چرا که اجتماع شهری باعث می‌شود که کنش متقابل اجتماعی و جامعه مدنی شکل گیرد و واحد مکانی که این کنش‌ها عمدتاً در آن شکل می‌گیرد عرصه‌های جمعی منطقه است.

 از سوی دیگر موضوع معنا بخشیدن به سازمان فضایی منطقه و تکامل اجتماعی-روانی شهرنشینان مسئله‌ای است که به ساخت‌های اجتماعی بر می‌گردد. به نظر می‌رسد مهمترین راهکار ساخت این معنا در این عرصه‌ها، بهره گیری از مشارکت مردم است. اگر نظام برنامه ریزی در عملکرد حوزه شهری، به مردم اجازه دهد که عرصه‌های عمومی سازمان فضایی محلات خود را شکل دهند، بدون تردید عرصه‌های عمومی تشکیل می‌شود و فضا‌های متناسب آن ساخته می‌شود.

دکمه بازگشت به بالا