در دنیای انیمیشن، نگاه به شخصیتهایی که دچار معلولیت هستند کمکم در حال تغییر است و دیگر کمتر شاهد حضور این دسته در نقشهای منفی و پلید داستانها هستیم. این اتفاق در سینمای ایران هم به تازگی تجربه شده است.
به گزارش ایواره، یک منتقد و نویسنده در حوزه انیمه به بهانه اکران انیمشین «مسافری از گانورا» به موضوعی پرداخته که پیشتر در انیمیشن دیگر کشورها نیز تجربه شده است و حالا در این انیمیشن ایرانی هم دیده میشود.
شروین فضلعلیزاده منتقد در یادداشتی که در اختیار ایواره گذاشته شده، اشاره کرده: «در انیمیشن ایران با اکران انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» همزمان با اولین حضور فضاییها در آثار انیمیشن ایرانی، از شخصیت اصلی داستان که ناتوانی حرکتی دارد به عنوان یک قهرمان رونمایی شد تا شاهد یک حرکت جدید در این فضا باشیم.»
او یادداشت خود را این طور ادامه داده است: «با این حال این موضوع سالهاست در انیمیشن ژاپن یا همان انیمه حل شده و نگاه متفاوتی با دیگر آثار روتین انیمیشنهای جهانی به معلولان داشتهاند. انیمه ژانری است که شخصیتهایی با طیفهای متنوعی از ناتوانیها را نشان میدهد. این موضوع مانعی ندارد و حتی گاهی اوقات مفید هم هست.
ناتوانیها، آسیبهای جسمی یا روانی هستند که معمولاً افراد مبتلا را از زندگی روزمره خود طبق «هنجار» مرسوم، باز میدارد. در این دنیا که ما در آن زندگی میکنیم، نامناسببودن ناتوانی کمتر از این، دست کم گرفته نمیشود، اما مطمئناً و لزوماً یک مانع نیست.
در ساختار انیمه، ناتوانیها بسیار مثبتتر از سایر اشکال رسانهای به تصویر کشیده شده است. این موضوع به این دلیل نیست که خود معلولیتها جزئی هستند، بلکه به این دلیل است که بسیاری از شخصیتهای انیمه دارای معلولیت، اغلب بر محدودیتها غلبه کرده و حتی با وجود آنها، قدرت خود را نیز پیدا میکنند. نمونههای زیادی از روشهای منحصربهفرد در آثار انیمه وجود دارد که محدودیتها یا ناتوانیهای شخصیتها را دور میزند. با هم چند شخصیت نمادین انیمه که منبع الهام همه طرفداران معلول هستند را مرور میکنیم:
۱۰) نونالی وی بریتانیا (کد گیاس)
«کُد گیاس» سطح ژانر نوآر را برای انیمههای مکانیکی بسیار بالا برده است. از زمان پخش آن در سال ۲۰۰۶، ژانر مِکا (رباتهای بزرگ آدمنما) به طور مداوم در حال کاهش بوده است و تنها چند سری مِکا به موفقیت «کد گیاس» نزدیک شدهاند. این موفقیت بزرگ را میتوان به عوامل زیادی از جمله شخصیتهای مختلف سریال نسبت داد.
نونالی علیرغم فلج بودن و نابیناییاش، همیشه دیدگاه مثبتی نسبت به زندگی دارد. او بهندرت از وضعیت خود مینالد و برعکس، اطرافیان خود را نیز آرام میکند.
۹) شوکو نیشیمیا (صدای خاموش)
فیلم نمادینی مانند «صدای خاموش» نیازی به معرفی ندارد. این فیلم بهراحتی یکی از تأثیرگذارترین فیلمهای انیمیشنی است که تاکنون تولید شده است. حتی لازم نیست که یک طرفدار سرسخت انیمه باشید تا آن را تماشا کنید و لذت ببرید.
«شوکو» شخصیت زن داستان است که ناشنوا به دنیا آمده و بااینوجود، معلولیت او را از داشتن یک زندگی نسبتاً عادی و پر انرژی بازنمیدارد.
۸) فوجیتورا (وان پیس)
«ایشو» که بیشتر با نام «فوجیتورا» شناخته میشود، دریاسالار تفنگداران دریایی است. برای یک تفنگدار دریایی ارتقای درجه دریاسالاری بسیار تأثیرگذار است. «فوجیتورا» ممکن است نابینا باشد، اما شما میتوانید شرط ببندید که او حتماً میتواند مبارزه کند
تخصص «فوجیتورا» در «هاکی شهودی» (یکی از قدرتهای خاص افراد در داستان وان پیس) به نقطهای رسید که دیگر به دیدن مربوط نیست. برخی حتی استدلال میکنند که در سطح هاکی «فوجیتورا»، بینایی حتی میتواند یک نقطهضعف باشد!
۷) یویی (ز انجل بیتس)
«انجل بیتس» چیزی است که طرفداران انیمه آن را «انیمه طعمه» مینامند. این سریال با جلوههای بصری پر جنبوجوش، دنیای جالب و شخصیتهای خندهدارش، شما را به سمت خود جذب میکند، ولی زمانی که طرح اصلی داستان شروع به بازگشایی میکند، ماجرا ۱۸۰ درجه تغییر میکند.
در مقطعی از سریال، «یویی» نقش کمککننده شوخ دیگر شخصیتها را بازی میکند؛ اما نمیدانستیم که او زیر ماسک پرانرژی خود، چه داستان دلخراشی پنهان کرده است.
۶) کانامه توسن (بلیچ)
توسن شخصیت نابینای سریال «بلیچ»، همیشه فردی منزوی بوده که بیشتر از خود محافظت کرده است. او ابتدا بهعنوان کاپیتان بخش ۹ گوتی ۱۳ معرفی شد و تا زمان خیانت ناگهانی خود – البته به نام عدالت – در این سمت باقی ماند.
اگرچه او در یک نقطه خاص بهعنوان یک آنتاگونیست عمل کرد، اما طرفداران هرگز از او متنفر نبودند.
۵) کوموگی (شکارچی شکارچی)
کوموگی نمایش دقیقی از کشتن نرم کسی (سربریدن با پنبه) است. بهعنوان یک شخصیت نابینا، تنها مهارت او در زندگی انجام یک بازی رومیزی بود، بنابراین آن بازی را راه نجات خود کرد. او در هر مسابقه با جانش بازی میکرد. اعتقاد او حتی با استانداردهای انیمه نیز قابلتحسین بود.
اما بزرگترین شاهکار او باید تأثیراتش روی «مِروم» باشد. او این هیولای خونسرد را با انجام کارهایی که به بهترین شکل انجام میداد، به یک انسان خوب تبدیل کرد.
۴) آلفونس اِلریک (کیمیاگر تمامفلزی)
برادران الریک به امید احیای مادر مرحوم خود، کیمیاگری را آموختند و سعی کردند تا او را به زندگی بازگردانند. نیازی به گفتن نیست که تلاش آنها برای تغییر شکل حیات، با شکست بزرگی به پایان رسید و تقریباً به قیمت جان این دو برادر تمام شد.
آل شانس کمتری داشت و در نهایت تمام بدن خود را از دست داد. تنها گزینه باقیمانده او این بود که بهعنوان یک روح در زرهی زندگی کند که دارای چند مزیت و البته معایب فراوان بود.
۳)گیلدارتس (داستان پریان)
«گیلدارتس» اسطوره زنده «داستان پریان» است – او در مقطعی بهعنوان تکخال صنف شناخته میشد و این موضوع دلیل خوبی هم داشت. او یکی از معدود افرادی بود که با آکانولوگیا جنگیده و هنوز زنده است تا داستان را تعریف کند، البته پس از ازدستدادن یک دست و یک پا.
اگرچه او از قطع عضو رنج میبرد، اما این مسئله مانع از ماجراجویی «گیلدارتس» نشده است حتی میتوان گفت این حادثه احتمالاً روحیه او را بیشتر تحریک کرده باشد.
۲) ادوارد الریک ا(کیمیاگر تمامفلزی)
بیدلیل نیست که «کیمیاگر تمامفلزی: برادری» بهعنوان بهترین انیمه شونن شناخته میشود. همه چیزهایی که در این انیمه معرفی شده منحصربهفرد است، از سیستم قدرت کیمیاگری گرفته تا جهان سرسختی که قبلاً در ژانر شونن دیده نشده بود.
بااینحال، چیزی که بیش از همه طرفداران را به دیدن این سریال جذب میکند، قهرمانان داستان و شخصیتهای پیچیده آن هستند. «اِد» بهراحتی و نه بهخاطر اندام ازدسترفته او، بلکه بهخاطر شخصیتپردازی عالیاش، به یکی از دوستداشتنیترین قهرمانان شونن تبدیل شده است.
۱)شَنکس (وان پیس)
مردی مو قرمز و مرموز با شهرتی جهانگیر است که در دنیای او وجود دارد – هیاهویی که در اطراف او وجود دارد غیرواقعی است. طرفداران تقریباً چیزی در مورد قدرت و پیشینه او نمیدانند، اما همچنان او را دوست دارند.
«شَنکس» در تلاش برای نجات «لوفی» دست چپ خود را از دست داد، اما همه میدانند که در این داستان، چیزهای بیشتر از آنچه به نظر میرسد وجود دارد. این حرکت یک فداکاری بود که برای رفاه دوران بعدی به نظر لازم میرسید.
«مسافری از گانورا»
انتهای پیام