گل‌رخسار وطن را چگونه می‌بیند؟

ابراهیم خدایار از کتاب جدید خود، «زرافشان شعر؛ مفهوم‌شناسی وطن در دیوان گل‌رخسار صفی‌آوا» می‌گوید.

گل‌رخسار وطن را چگونه می‌بیند؟

ابراهیم خدایار رئیس انجمن علمی نقد ادبی ایران و دانشیار زبان و ادب فارسی دانشگاه تربیت مدرس است. او به دلیل ماموریت فرهنگی نزدیک به پنج سال در کسوت رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ازبکستان (۱۳۸۱ – ۱۳۷۸) و تاجیکستان (۱۳۹۵ – ۱۳۹۴) حضور داشت و در این ایام هر کاری را که به تقویت پیوندهای مردمان دو منطقه می‌انجامید در دستور کار خود قرار داد. خودش معتقد است که اندیشه تالیف کتاب «زرافشان شعر؛ مفهوم‌شناسی وطن در دیوان گل‌رخسار صفی‌آوا» را باید مرتبط با همان‌ سال‌ها دانست.

بخش‌هایی از این کتاب از سال ۱۳۹۷ در نشریات، روزنامه‌ها، مجلات پژوهشی و وبگاه‌های ایرانی منتشر شده و در روزهای پایانی اسفندماه سال ۱۴۰۱ تجمیع این مطالب به علاوه تحلیل‌ها و نوشتارهای دیگر در کتابی مستقل از سوی نگارستان اندیشه به نشر رسیده است.

بازگشت به مفهوم وطن در قالب ناسیونالیسم فرهنگی

حسن‌گوهرپور، شاعر با بیان این مقدمه و به همین مناسبت گفت‌وگویی با دکتر ابراهیم خدایار انجام داده و در اختیار ایواره قرار داده است که متن آن در پی می‌آید:

 ایران فرهنگی غیر از هسته اصلی آن که امروز ما در آن زیست داریم، بخش‌هایی از آسیای مرکزی، افغانستان، قفقاز و جنوب روسیه و بخش‌هایی از پاکستان امروزی و شمال عراق امروزی است، که البته اگر بخواهیم این نفوذ فرهنگی را گسترده‌تر هم ببینیم می‌توانیم شمال چین، بخش‌هایی از قرقیزستان امروز (فرغانه) و ازبکستان و شمال هند و آسیای صغیر تا بالکان را هم به آن بیافزاییم، در این کتاب شما مشخصاً به فرارود یا ماورالنهر پرداخته‌اید که گل‌رخسار صفی‌آوا هم در آن حضور فرهنگی داشته است، استنباط شما از جایگاه ماورالنهر در ایران فرهنگی چیست؟

ببینید، نقش ماورالنهر در شکل‌گیری زبان و ادب فارسی و کیفیت‌بخشی به فارسی‌زبانان جهان ایرانی بسیار برجسته است. این منطقه از نظر جغرافیایی هر چند تا سده دهم هجری (سیزدهم میلادی) با ایران دارای سرنوشت سیاسی و فرهنگی مشترک بود، اما از این تاریخ به بعد با تشکیل سلسله «صفوی» در ایران و «شیبانیان» در بخارا از نظر مذهبی و سیاسی سرنوشت مستقل یافت.

در نیمه دوم سده نوزدهم روسیه بخش بزرگی از این منطقه را به اشغال خود درآورد و ابتدا با از بین بردن خان‌نشین «خوبند» (۱۸۷۶م)، دو خان‌نشین «خوارزم» (۱۸۷۳م) و بخارا (۱۸۶۸ م) را تحت قیمومیت خود درآورد؛ این وضعیت تا سال ۱۹۲۴ میلادی ادامه یافت تا اینکه با تقسیم‌بندی‌های نوین در منطقه، پنج جمهوری مستقل در آسیای مرکزی تشکیل شد، با تأسیس این جمهوری‌ها که با شکل‌گیری هویت‌های بومی و تغییر هویت فارسی به تاجیکی (تغییر زبان فارسی به تاجیکی و خط فارسی به خط لاتین و بعدتر سیریلیک) همراه بود، روند دوری مردم فارسی‌زبان منطقه به ویژه تاجیکانِ آریایی‌نژاد از میراث خود بیشتر نمایان شد.

گل‌رخسار وطن را چگونه می‌بیند؟

آیا این دوری سیاسی باعث شد که بخشی از اهالی فرهنگ و ادبیات به فکر این بیافتند که  نگاه‌های ناسیونالیستی به گذشته و البته زبان و ادب فارسی را احیا کنند؟ این فرایند از چه زمانی آغاز شد؟

 شاید بشود گفت که مرگ استالین (۱۹۵۳) و سپس کسب استقلال کامل جمهوری‌های آسیای مرکزی از اتحاد شوروی سابق (۱۹۹۱) میل بازگشت به میراث نیاکان را در میان تاجیکان این سرزمین احیا کرد؛ این میل در قالب شکل‌گیری ناسیونالیسم قومی در میان مردم آن منطقه نمودار شد. رنگ و بوی ناسیونالیسمِ شکل‌گرفته در میان تاجیکان را می‌توان علاوه‌بر شباهت ظاهری آن با الگوهای کلی در منطقه که بیشتر بر پایه‌هایی قومی استوار بود، در فضای ملی و فرهنگی تحلیل کرد؛ بنابراین آن‌ها توانستند با رخنه در تاریخ مشترک و بازخوانی آن، با فارسی‌زبانان ایران پیوندی وثیق برقرار کنند.

و «گل‌رخسار صفی‌آوا» هم جزو مهمترین شاعرانی بود که در این عرصه گام برداشت.

بله دقیقاً؛ «گل‌رخسار صفی‌آوا» هم یکی از تاثیرگذارترین شاعران معاصر تاجیکستان در روند شکل‌گیری و گسترش این نوع ناسیونالیسم فرهنگی بود. جالب است بدانید که دیوان این بانوی شاعر سرشار از دعوت به یکرنگی‌هاست.

 برویم سراغ کتاب «زرافشان شعر؛ مفهوم‌شناسی وطن در دیوان گل‌رخسار صفی‌آوا»؛ این کتاب چند فصل دارد؟

این کتاب پنج فصل دارد، در فصل نخست به مقدمه و کلیات موضوع پرداخته‌ام و مباحثی چون پرسش‌های پژوهش، فرضیه‌های پژوهش، پیشینه پژوهش و جنبه نوآورانه آن، درباره شعر معاصر تاجیک و گل‌رخسار صفی آوا، آثار پژوهشی در زمینه مفهوم وطن، روش پژوهش، شیوه جمع‌آوری اطلاعات و جامعه آماری پژوهش، اهداف پژوهش و … طرح موضوع شده است.

در فصل دوم که عنوانش «دختر زرافشان» است، به سیر زندگی آثار گل‌رخسار اشاره داشته‌ام؛ و نگاهی کوتاه نیز به زندگی گل‌رخسار، گل‌رخسار و محیط ادبی ایران، سال‌شمار زندگی شاعر، میراث شعری گل‌رخسار در ایران، گل‌رخسار و جایگاه وی در ادبیات معاصر تاجیک و … شده است.

چرا در مورد شعر در تاجیکستان و شرایط ادبی حاکم بر آنجا به صورت مشروح توضیحاتی در همان فصل نخست ندادید؟

خب ترجیح من این بود که یک فصل جامع و جداگانه برای این موضوع در نظر بگیرم. در فصل سوم که «آب و آیینه» نام دارد، اتفاقاً به مساله «دوره‌بندی شعر معاصر تاجیک و تحلیل وطن در میراث شعری گل‌رخسار» پرداخته شده است.

در این فصل چهار موضوع اصلی مورد توجه قرار گرفته است. اول «دوره‌بندی شعر معاصر تاجیک»، دوم «تحول مفهوم وطن در ادب معاصر تاجیک»، سوم «تحلیل نوستالژی وطن در میراث شعری گل‌رخسار» و چهارم «گل‌رخسار و هویت ملی فارسی‌زبانان».

 در این چهار بخش که زیرمجموعه فصل سوم کتاب است چه موضوعاتی به‌طور ویژه مورد توجه قرار گرفته است؟

ببینید من معتقدم که ادبیات معاصر تاجیک هفت نقطه عطف یا لحظۀ تغییر دارد که در این کتاب به آن اشاره کرده‌ام.

اول «معارف‌پروری / روشنگری» (۱۹۰۵ – ۱۸۷۰)، دوم «تجددگرایی» (۱۹۰۵ – ۱۹۱۷)، سوم «پیدایش ادبیات شورایی» (۱۹۲۹ – ۱۹۱۷)، چهارم «رشد و استحکام ادبیات شورایی» (۱۹۲۹- ۱۹۵۳)، پنجم «آغاز زوال ادبیات شورایی و بازگشت نرم به سنت» (۱۹۵۳ – ۱۹۸۵)، ششم «در آستانۀ بیداری و آزادی» (۱۹۸۵ – ۱۹۹۱) و هفتم که «دوره استقلال و خودآگاهی ملی» (۱۹۹۱ تا کنون) است.

با توجه به اینکه در ادوار مختلف تاریخی ایران فرهنگی دچار تنش‌های سیاسی و تغییرات سیاسی در حوزه مرزهای جغرافیایی شده و البته که تاجیکی‌ها هم از این موضوع تاثیر پذیرفته‌اند، یکی از موضوعاتی که احتمالاً باید در این کتاب توجه خاصی به آن شده باشد، مفهوم وطن در ادبیات تاجیکی است، آیا از این منظر هم کتاب مطالبی دارد؟

بله اتفاقاً در همین فصل به مفهوم وطن و تحول مفهوم وطن در ادب معاصر تاجیک پرداخته شده است. مثلاً وطن در دوره معارف‌پروری، وطن در دوره تجددگرایی، و سایر دوره‌هایی که نام بردیم در این کتاب به صورت مشروح طرح موضوع شده است.

با توجه به اینکه ادبیات و به ویژه شعر در گذر تاریخ تاجیکستان در این کتاب به صورت دقیق مورد واکاوی قرار گرفته، آیا شعر خود گل‌رخسار هم به همین دقت مورد بررسی قرار گرفته است؟

بله در فصل چهارم با عنوان «جام بلور» به ۵۴ وطن‌سروده گل‌رخسار به همراه معرفی و تحلیل کوتاه اشاراتی داشته‌ام. در ابتدای فصل هم توضیح داده‌ام که می‌شد اشعار بیشتری انتخاب کرد، اما حجم کتاب زیاد می‌شد، بنابراین فقط به برخی از شعرها از جمله «مزرعه صدپاره»، «جمع پریشان»، «پیکر فرسوده»، «رسوای وفای وطن»، «خستگی»، «بهار سرمازده»، «بعد از هزار سال»، «جنگل»، «چهار ضرب»، «جام بلور»، «نقش در سنگ» و … اشاره شده است.

بر اساس بررسی این ۵۴ قطعه و در فصل ۵ کتاب به این فرضیه رسیده‌ام که دستگاه اندیشگانی شاعر درباره وطن سیر تحولی و تکاملی سه‌گانه‌ای داشته است. اول «وطن جغرافیایی» یعنی وطن در قالب جغرافیا، از سوسیالیسم تا استقلال. دوم «وطن تاریخی» یعنی مادر وطن در قالب تاریخ در بستر اسطوره. و سوم «وطن فرهنگی» یعنی وطن در قالب فرهنگ (در دامان شاهنامه).

چطور مرز بین دوگانه وطن تاریخی و فرهنگی را جدا کردید؟ این دو مفهوم خیلی به هم پیوسته هستند.

موضوع مهمی را مطرح کردید، اتفاقاً فصل ۵ کتاب دقیقاً تشریح همین سه روایت از وطن است. اما در توضیح این تفاوت باید عرض کنم که مرز دوگانه تاریخی و فرهنگی در این تقسیم‌بندی بسیار باریک است. من در این کتاب در بخش مفهوم تاریخی به گذشته نظر داشته‌ام، یعنی هر جا شاعر گذشته خود و ملتش را کاویده و به تاریخ ایران و اقوام آریایی‌نژاد رسیده، آن را در وطن تاریخی قرار داده‌ام و آنجا که شاعر گذشتۀ تاریخی را به زمان اکنون کشانده و زندگی در دایره آن را در زمان حال به مخاطب توصبه کرده، در وطن فرهنگی گنجانده‌ام. به بیان دیگر، در مفهوم تاریخی رگ و ریشه ملت شاعر به جوهری ثابت در تاریخ پیوند می‌خورد اما در مفهوم فرهنگی، تاریخ گذشته در اکنون بازسازی می‌شود. این مفهوم لزوما به تنهایی متعلق به قوم شاعر نیست و تمام اقوام آریایی‌نژاد را نیز در بر می‌گیرد.

 به عنوان آخرین پرسش تالیف این‌گونه تک‌نگاری‌های دانشگاهی چه تاثیری در  پیوند میان نخبگان فرهنگی دو کشور دارد؟

این‌ نوع آثار علاوه بر افزایش پیوندهای نخبگان فرهنگی و علمی بین دو کشور، زمینه‌ گسترش دامنه فعالیت‌های علمی را در دو کشور در سطوح مختلف ازجمله نگارش اسناد علمی دانشگاهی در سطح پایان‌نامه‌ها و رساله‌های دانشگاهی ایجاد می‌کند و از این طریق به گسترش روابط مردمی بین دو منطقه مدد می‌رساند. باید بپذیریم هنوز هم پس از نزدیک به سه دهه از استقلال تاجیکستان، زمینه کامل اجرای این نوع روابط دانشگاهی ایجاد نشده است.

انتهای پیام 

دکمه بازگشت به بالا