اقتصادیمدیریت کسب و کار

سواد مالی برای بانوان و اهمیت آن

چرا سواد مالی زنان کم‌تر است؟

در اغلب پژوهش‌ها و آزمون‌های سنجش سواد مالی، زنان نسبت به مردان سطح هوش مالی پایین‌تری دارند؛ اما مشخص نیست این تفاوت به دلیل کمبود دانش است یا کمبود اعتماد به نفس. از این رو، آناماریا لوساردی، مدیر مرکز جهانی تعالی سواد مالی (جی‌فلِک) و استاد اقتصاد دانشگاه جرج‌واشینگتن، با همکاری سه پژوهشگر دیگر از کشورهای آلمان و هلند، پژوهشی دربارۀ دلایل اصلی سواد مالی پایین‌تر زنان انجام داده‌اند. نتایج پژوهش در مقالۀ «زنان بی‌باک: سواد مالی و مشارکت در بازار سرمایه» منتشر شده است. این پژوهش برای اولین بار پرسشی را بررسی می‌کند که پژوهشگران و مربیان سواد مالی و آموزش مالی را به چالش می‌کشد: چه چیزی پشت شکاف جنسیتی در تفاوت سطح سواد مالی و سرمایه گذاری خانمها است؟

سواد مالی برای بانوان و اهمیت آن

اهمیت پژوهش؛ آیا زنان از دانش مالی خود مطمئن هستند؟

    تفاوت جنسیتی معناداری در شمول مالی وجود دارد. به این ترتیب که به طور متوسط در جهان، فقط ۴۷ درصد زنان در یک مؤسسۀ مالی رسمی حساب بانکی دارند، در حالی که این عدد برای مردان ۵۵ درصد است.

سه واقعیت، انگیزه‌بخشِ پژوهشگران در انجام این کار بود؛ اول اینکه تفاوت جنسیتی معناداری در شمول مالی وجود دارد. به این ترتیب که به طور متوسط در جهان، فقط 47 درصد زنان در یک مؤسسۀ مالی رسمی حساب بانکی دارند، در حالی که این عدد برای مردان 55 درصد است. زنان، هم در کشورهای توسعه‌یافته و هم در کشورهای در حال توسعه، دسترسی کمتری به خدمات اعتباری، مانند دریافت تسهیلات دارند.

حتی پیش از بحران کووید19 نیز آن‌ها شکنندگی مالی بیشتری نسبت به مردان داشتند و از پس‌انداز اضطراری کمتری برخوردارند. به علاوه، میزان دارایی‌های زنان کمتر است و در نتیجه احتمال دریافت مستمری بازنشستگی برای آن‌ها کمتر است. آن‌ها همچنین به ندرت در دارایی‌های ثروت‌آفرین و با ریسک بالا سرمایه‌گذاری می‌کنند. هزینۀ این تفاوت‌ها برای زنان بسیار زیاد خواهد بود. برای مثال، روند بازارهای مالی نشان می‌دهد سرمایه‌گذاری دربازار سهام در مقایسه با دارایی‌های بدون ریسک، در بلندمدت ثروت‌آفرینی به مراتب بیشتری در پی خواهد شد.

دوم اینکه در سطح سواد مالی نیز شکاف جنسیتی جهانی وجود دارد. در بسیاری کشورها زنان تمایل دارند در پاسخ به سؤالات سواد مالی، گزینۀ «نمی‌دانم» را انتخاب کنند. از طرفی، اهمیت فراوان تأثیر سواد مالی بر تصمیم‌گیری‌های مالی درست به اثبات رسیده است.

    زنان نسبت به گذشته نقش مهم‌تری در پس‌انداز (مانند پس‌اندازهای بازنشستگی) و سرمایه‌گذاری (مانند حضور در بازار سهام) یافته‌اند.

سومین انگیزه برای انجام این پژوهش، نصب مجسمۀ برنزی «دختر بی‌باک» به مناسبت روز جهانی زنان در سال 2017، در خیابان وال‌استریت نیویورک است. هدف از این کار، افزایش آگاهی زنان و تشویق آن‌ها به رهبری بوده است. مکان نمادین نصب مجسمه، بر نقش زنان، در حوزه‌های مالی حرفه‌ای تأکید دارد و به اهمیت اعتماد به ‌نفس آن‌ها، به ‌ویژه در حوزه‌های مالی و سرمایه‌گذاری اشاره می‌کند.

از این رو این مقاله به بررسی نقش اعتماد به نفس در شکاف جنسیتی سواد مالی، به‌ ویژه شکاف جنسیتی حضور در بازار سهام پرداخته است. این مقاله دو سؤال اصلی دارد: نخست آنکه حضور کمتر زنان در بازار سهام ناشی از کمبود سواد مالی است یا کمبود اعتماد به نفس در آن‌ها؟ و دوم آنکه آیا زنانی که سواد مالی دارند، دارای اطمینان کافی از دانش خود هستند؟ پاسخ‌گویی به این سؤالات از اهمیت دوچندانی برخوردار شده است؛ چرا که زنان نسبت به گذشته نقش مهم‌تری در پس‌انداز (مانند پس‌اندازهای بازنشستگی) و سرمایه‌گذاری (مانند حضور در بازار سهام) یافته‌اند.

روش پژوهش

برای انجام پژوهش، پیمایشی در دو بخش طراحی شده است؛

    سؤالات سواد مالی با تمرکز بر بازار سرمایه، به اندازه‌گیری دانش مفاهیم ساده اما اساسی، شامل بهرۀ مرکب، تورم و تنوع ریسک می‌پردازد. گزینۀ «نمی‌دانم» به عنوان یکی از گزینه‌ها در پرسشنامه ‌قرار داده شده بود.

    در بخش دوم، که شش هفته بعد از بخش اول توسط شرکت‌کنندگان تکمیل شد، گزینه «نمی‌دانم» حذف شد. بنابراین، پاسخ‌دهندگان مجبور بودند از میان مجموعه‌ای از پاسخ‌ها انتخاب کنند. علاوه‌براین، از آن‌ها خواسته شد میزان اطمینان خود را از پاسخ به سؤالات بیان کنند.

بر اساس داده‌های به‌دست‌آمده، مدلی طراحی شد تا میزان دقیق دانش مالی افراد را عاری از تأثیرات ناشی از تفاوت‌های اعتماد به نفس در پاسخ دادن محاسبه کند. این مدل به ارزیابی بخشی از شکاف جنسیتی سواد مالی کمک می‌کند که مربوط به دانش یا نداشتن اعتماد به نفس است.

نتایج پژوهش: ارتقای دانش تنها راه افزایش سواد مالی زنان نیست

    زمانی که صحبت از سواد مالی می‌شود، زنان کمتر از مردان می‌دانند؛ اما در واقع سواد مالی آن‌ها، بیشتر از آن چیزی است که تصور می‌کنند.

نتایج پژوهش نشان داد بیش از 33 درصد شکاف جنسیتی در سواد مالی، به تفاوت در سطح اعتماد به نفس و مابقی به تفاوت در سطح دانش مربوط است. به عبارت دیگر، زمانی که صحبت از سواد مالی می‌شود، زنان کمتر از مردان می‌دانند؛ اما در واقع سواد مالی آن‌ها، بیشتر از آن چیزی است که تصور می‌کنند.

یافته‌ها نشان داد هر چند نبود اعتماد به نفس در زنان از علل عقب‌تر بودن زنان در حوزۀ سواد مالی است اما کمبود دانش مالی آن‌ها را نیز نباید نادیده گرفت. بنابراین، برگزاری برنامه‌های آموزش سواد مالی برای زنان ضروری است و راه‌حلی برای کاهش این نابرابری خواهد بود. با وجود این، تا زمانی که اعتماد به نفس زنان نسبت به مردان بهبود داده نشود، ارتقای دانش به تنهایی کافی نیست.

    تا زمانی که اعتماد به نفس زنان نسبت به مردان بهبود داده نشود، ارتقای دانش به تنهایی کافی نیست.

پیش‌تر در سال 2012، دو پژوهشگر ایتالیایی مدلی طراحی کردند  و نشان دادند تفاوت‌های کوچک در اعتماد به نفس، مانند آن چه به جنسیت مربوط است، منجر به تفاوت‌های بزرگ در انباشت سرمایۀ انسانی می‌شود. این واقعیت دربارۀ سواد مالی و رفاه مالی نیز صادق است؛ تفاوت‌های کوچک در اعتماد به نفس، منجر به تفاوت‌های بزرگ در سواد مالی و رفاه مالی می‌شود. به ویژه در زمینۀ تصمیم‌گیری‌های مالی بلندمدت، مانند سرمایه‌گذاری، برنامه‌های پس‌انداز بازنشستگی، پس‌انداز شخصی و انباشت سرمایه، اعتماد به نفس ضعیف‌تر زنان تعیین‌کننده است. با توجه به این موضوع که زنان به طور متوسط بیشتر از مردان عمر می‌کنند، این آثار بدتر هم می‌شود. بنابراین، حمایت از افراد نه تنها در کسب دانش مالی، بلکه در افزایش اعتماد به نفس در آن دانش نیز مهم است.

    ضروری است برنامه‌های آموزش سواد مالی به گونه‌ای طراحی شود که به طور هم‌زمان، دانش و اعتماد به نفس زنان را افزایش دهد.

از همین رو ضروری است برنامه‌های آموزش سواد مالی به گونه‌ای طراحی شود که به طور هم‌زمان، دانش و اعتماد به نفس زنان را افزایش دهد. پژوهش‌های بیشتری لازم است تا روشن شود چه کاری باید انجام داد تا علاوه بر ارتقای دانش زنان، از ترس آن‌ها در رابطه با امور مالی نیز کاست. این کار قدم مهمی برای کاهش نابرابری جنسیتی در سواد مالی، انباشت سرمایه و شمول مالی است.

اهمیت مضاعف یادگیری سواد مالی برای خانم‌ها

مدت‌هاست در جامعه، برچسب‌های جنسیتی کم‌رنگ‌تر از گذشته شده‌ است. زنان مانند مردان در تمام رشته‌های دانشگاهی تحصیل می‌کنند، کار می‌کنند، به پست‌های بالای سازمانی می‌رسند و … . اما نگرش کلی جامعه درباره استقلال مالی زنان کمتر عوض شده است.

مردی مهربان، مثل پدر، برادر، همسر یا … همواره حامی مالی زنان خانواده است؛ حمایتی دلگرم‌کننده برای زنان، که اغلب مانع از ورود جدی آنان به امور مالی در زندگی می‌شود. این عدم ورود به امور مالی، با خود آفت‌هایی به همراه دارد که در ادامه به مهمترین آن‌ها اشاره می‌شود:

  1. بر اساس پژوهش‌های انجام شده، 80 درصد زنانی که در پیری در فقر زندگی می‌کنند در دورۀ جوانی و میانسالی فقیر نبوده‌اند. این اتفاق ناگوار پس از فوت مرد زندگی‌شان رخ می‌دهد. زنان، حامی مالی خود را از دست می‌دهند و علاوه بر تحمل بار عاطفی، باید از پس مسائل مالی نیز به تنهایی برآیند. امری که نه در آن آموزش دیده‌اند و نه تجربه‌ای دارند و این شروع مشکلات جدید و جدی است.
  2. زنان به طور متوسط هفت سال بیشتر از مردان عمر می‌کنند و این به معنای نیاز به منابع مالی بیشتر برای گذران ادامۀ زندگی است.
  3. زنانِ شاغلِ زیادی به دلیل مادر شدن و مسئولیت‌های آن، یا کار خود را رها کرده و یا ساعات کمتری کار می‌کنند، در نتیجه از نظر موقعیت شغلی آسیب‌پذیر خواهند بود و درآمد کمتری خواهند داشت. اگر از قضا، این مادران، سرپرست خانواده شوند، مشکلات مالی جدی‌تر خواهد بود.
  4. طبق آمار جهانی کار، در شرایط کاری برابر، زنان به طور میانگین 25 درصد کمتر از مردان حقوق می‌گیرند. علاوه بر این، در شرایط اقتصادی نامناسب، تعدیل نیرو، کارمندان زن را بیشتر از مردان تهدید می‌کند. از جمله مهم‌ترین دلایل آن می‌توان به تمایل زنان به انجام کارهایی با الگوی مشخص که غالباً از شغل‌های سطح پایین سازمان به حساب می‌آیند و تعدیل نیرو در سازمان‌ها از این مشاغل آغاز می‌شود، اشاره کرد. امری که مشکلات مالی را برای خانواده‌های تک سرپرست به همراه خواهد داشت.
  5. به نوشته روزنامه اکونومیست، بررسی‌ها نشان می‌دهند که 80 درصد تصمیم‌گیری‌های خرید مصرف‌کنندگان، از مراقبت‌های پزشکی گرفته تا مسکن، اثاثیه و خوراک توسط زنان انجام می‌گیرد.
  6. در فرهنگ ما مراقبت از پدر و مادر در دوران پیری، معمولاً توسط فرزندان دختر انجام می‌گیرد. این مراقبت، هزینه‌هایی نیز با خود به همراه خواهد داشت، هزینه‌هایی که احتمالاً پدر و مادر برای آن تدبیری نیندیشیده‌اند و بار آن بر دوش دختران خواهد بود.
  7. با افزایش سن و ورود به دوران کهنسالی، مراقبت از سلامت امری ضروری خواهد بود. دوره‌ای از زندگی که دیگر مانند گذشته جوان نیستند و احتمالاً قادر به کار کردن نیز نخواهند بود. در دوران پیری، عموماً هزینه‌های درمانی زنان بیشتر خواهد شد و باید علاوه بر هزینه‌های درمان، به تورم و اثرات آن بر قیمت‌ها هم توجه کرد.
  8. در بسیاری خانواده‌های ایرانی، این زنان هستند که مدیریت امور مالی را در دست دارند. آشنایی آن‌ها با سواد مالی، تأثیر به سزا و مستقیمی بر کیفیت معیشت خانواده خواهد داشت.
  9. زنان، بیش و پیش از هر کاری، مسئولیت پرورش فرزندان را بر عهده دارند. جایی که عادت‌های اقتصادی و مالی کودکان در حال شکل‌گیری است. دانش و مهارت مادران در حوزه سواد مالی، نوید پرورش نسلی باسواد از نظر مالی را می‌دهد. نسلی که توان کارآفرینی و کارگشایی مالی برای خود و اطرافیان را خواهد داشت.

همه این موارد، لزوم توجه مضاعف جامعه و به خصوص خود زنان را به افزایش سواد مالی یادآور می‌شود. نکته مهمی که غفلت از آن، مخاطرات زیادی را با خود به همراه خواهد داشت.

منبع : لرنوین

دکمه بازگشت به بالا