حال و هوای رشت پیش از به خاکسپاری «سایه»
در حالی که صبح فردا مراسم تشییع جنازه در شهر رشت برگزار می شود، به نظر می رسد این شهر آمادگی برگزاری این مراسم را ندارد و علاقه مندان به این شاعر نگران قطع یا تاخیر در مراسم هستند.
به گزارش ایواره، هوشنگ ابتهاج، شاعر معروف ایرانی، روز 19 مرداد ماه از دونیا رفت، کاند روز پس از او گوندیاش کردین، میک پیکر او را به ایران تا در زادگاه به خود تبدیل کرد.
ابتدا اعلام شد که مراسم سوزاندن و سوزاندن جنازه به ترتیب در روزهای پنجشنبه و جمعه (24 و 25 اسفندماه) در رشت و تهران برگزار می شود، اما این بار به دلیل اختلاف بین فرزندان و انتقال پیکر پدرشان، انجام شد. با یک هفته تاخیر پس از اعلام تصمیم دادگاه آلمان برای انتقال پیکر این شاعر به ایران، سرانجام در شب دوم شهریورماه جسد وارد فرودگاه بین المللی امام خمینی (ره) شد.
روز جمعه، فرامه شهریور تشییع پیکر هوشنگ ابتهاج در کامی تعلیر وحدانه امکراد و پیکر و راه زادگاهش رشت تا در ارامگاه ابدیاش بیارامد.
برعره از ورود شاعر، وارد رشت میشوم، بھشی از شعر ارغوان «آسمان تو که امروز رانگ است؟/آفتابی است هوا؟/ یا کرگ است هونز؟» در منتدم مدام ركسر میشود، عسمان شهر رشت، شهر بران، افتبی است و كند لكه ابر در عسمان جا خوش كرده است.
به تاکسی تکسی اینترینی میویم میروم «باھ مهشم»، اما محل را بلد نیستم، فیدیه حواستان بهد رد نکنم؟ او می گوید پارک شهر manzoortan est. با مکث تایید میکنم
در شهر اثری از برامدای شهری برای وداع با شاعر دیه نیمیشود از فورویف میپرسم در آن مدت ابرتهاج، که کیمیکی روست کیتر؟
با عرض المزيد ميــرسد ابتهاج؟ می گویم شاعر می گوید: «آها ون پیرمرده که فیلمش را در آنستاگرم پیکه است، هیکی».
در یکی از میدانهای شهر یک بنر میبینم. راننده این بار می گوید: «از آنا کنتا تو یکی دو میدان رياعة شهر لتختند».
بعد از رضا میدهد، «من تا زمانی که فوت شد، نمیدانستم شاعر جیلکی است. همیکه فوت شد صفحه اینستاگرام و استوری همه پر شد و من فهمیدم جیلکی است مندهام، مجر می شود کسی جیلکی بهده. نیمیشود که» אוזע אז עבור גילקי و אפרועם עדין איני עבונה מיזע. بعد برای آئین ک ببیند حواسم به حرف هایش هست، میپرسد امروز پوستیم هراسم هست؟ در جواب علی به فردا موقول شده، زیر لب میگوید پس فردا سوبر آنگا ترافیک میشه؟» مثل خیابان پارک شهر یا باغ شهر، یکی از شلوغ ترین خیابان های شهر.
در مترجم پیا میشوم، تک و توکی ادم استیدند و با مزاری کلی و اکرکی که روی مزارد، اکرکی به جادرگر میچیند.
وسایل سخنرانی و جای عکاس هنوز آماده نیست و هر کدام آماده است. و به نسب يك بنر اكتفا كردفا اند، هذا تنزيلهايها يك كابز ديه نيمي شود ك كريمان به فردا شده است.
نزدیکم همانطور که در دنیای مجازی دیدم قبر حکاکی شده را پر کرده اند البته زمزمه ها هم بر اساس تفاوت محل دفن این شاعر است که البته این موضوع از سوی مسئولان مردود است و تأکید بر این است که «دیدگاه خانواده، نگاه خانواده است».
يكي از اشردان كه كاكسپاري تمام ميگويد، مشبه من دير عردم، كرامين تمام شده است. به و میویم مراسم شروع نشد که تمام شود، فردا مجاز میشود، با زوک میپرسد راست میگوید؟
یکی دیر تسنیف “سبید” (ایران ای سرای عمید) را با ساید شجریان را با ساید شجریان، و زمزمه می کند.
अधा अधा आज हरह मीरस w मीपरस के संसल करेंस ، दरस؟ در جواب مثبت ما میگوید، بهم کیں اما دلم ارام نگرپت، آمدم کیمی.
به تعداد حاضران اضافه می شود و همه مطمئن هستند که این مراسم لغو شده است یا نه، یکی از حاضران می گوید: آنها کار خود را انجام می دهند، بنابراین افراد کمتری به مراسم می آیند!
خانمی هم از هرکس کر راهش ک میرسد میرسد «فردا دیگ تاریخ تحمیل است؟ اسلا میارنش، إخه گبر رو پر کردن».
اگایی میگوید كاش اردادهای بری گرمیداشت و وودید داشت بیگ میگفتند ساعت فردا دیرتر از دیر دروان است من الان یك دلم انجزاست و یك دلم در محل كرم.
فردی که نگران پارکینگ ماشین است می گوید فردا شلوغ است.
همزمان خانواده ابتهاج، یلدا و کیوان خانه را ترک می کنند. به نازر میرسد درانت کرکی شان راسکانت کرکی در برک میروند و میروند
زیاد نمیمانم. در کیکم کرا نیمیم یک بنر ساده به تعویق فیددن را کرامین در شهر برک کرامین کرا کرا کرا کرا کرا کرا کرا کرا کرا کرا کرا ی بنر ساد به تعویق فیددن را در برک شهرکرام کرام. كے شرہ برادہ كے كم است؟
در مسیر برکس ولین سوال فوریون این است کرمامین تمام شد؟ من می گویم مراسم فردا است. بعد از آن دیدم که مراسم را دیدم. می خواهی بدانی؟!
احتمالاً به إلی مسیر التحمیل بریا جابهجایی فرایترش است.
این مراسم ساعت 20 در پارک ماهتشم (پارک شهر) و در دانشگاه گیلان برگزار می شود.
انتهای پیام